|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- دمی با سعدی شیرین سخن
- زن و عشق در شاهنامه در گفتگو با دکتر محمود عبادیان
- بی رحم باشید!
- حمید مصدق
- بیوگرافی سامی یوسف
- غزلی از استاد شهریار
- دارو سازی عجین با نام زکریای رازی
- داستان زندگی ملاصدرا؛ از اوج تا انزوا و تنهایی
- خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی(رباعیات)
- صد شکر که از راه محرم آمد
- شعری در مدح قمر بنی هاشم علیه السلام
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)