|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- صبح قیامت دمید
- بهار عبرت آموز زندگي
- بمناسبت 21 آبان تولد علی اسفندیاری ( نیما یوشیج)
- شاهنامه و خرد ورزی
- چند شعر کوتاه از شاعران مشهور ایران
- ویس و رامین( قسمت اول)
- نوشته ای از استاد شهریار
- اشعاری در وصف بهار از فریدون مشیری
- تشنه جلوه اي از ناز توام
- پاییز از دید فریدون مشیری
- با نامه های اداری غلط چه کنیم؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)