|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- غزلی از مریم وزیری
- اشعاری منتخب از مجموعه شعر «مرثیه خاک» احمد شاملو
- برای این شاعر کشورمان دعا کنید
- مولانا؛ شاعر انسان دوست و فراخ نگر
- نقد و نظرهای فیسبوکی کجای ادبیات ما قرار میگیرد؟
- چشمه ی کوچک
- غزليات حافظ با صوت و متن
- آرزوی یغماگلرویی
- ﮔﺮﮒ " ﺑﺎﺭﺍﻥ " ﺩﯾﺪﻩ ﯾﺎ " ﺑﺎﻻﻥ " دیده
- باز هم میخواهمت
- جکایتی شیرین تر از قند از مولانا
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)