به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.

    دلایل علاقمند شدن دانشجویان به یکدیگر در دوران تحصیل

    متن زیر که بررسی آن و دقت به تحلیل هایی که در آن به عمل می آید، می تواند مردم، دانشجویان و کارشناسان اجتماعی را با یکسری از واقعیت هایی که بر اثر اختلاط در محیط های دانشجویی رخ می دهد، آشنا کند. به هر حال امید است که به دور از سیاسی کاری ها، وسواس ها و تعصب های بی جا، دانشجویان را از مخاطراتی که آن ها را در طول تحصیل تهدید می کند، دور نگاه داشت.

    لازم به ذکر است که این نوشته به همت آقای محسن حسن زاده تهیه شده است که در نوشته ی «بررسی روانشناختی ازدواج های ناموفق (ملاک های انتخاب همسر در زندگی زناشویی) «- مشهد – انتشارات بنفشه؛ به چاپ رسیده است.


    به چه دلیل دانشجویان در طی سالهای تحصیل به همدیگر علاقه مند می شوند؟

    دلایل بسیاری را جهت علاقمندی دانشجویان به یکدیگر در حین تحصیل می توان ذکر کرد. این مبحث در ازدواج دانشجویی بسیار مهم می باشد. با توجه به عدم موفقیت در درصدی از ازدواج های دانشجویی ، دانستن چگونگی این روند علاقه مندی ، ضروری به نظر می رسد. مهم ترین عوامل زمینه ساز این علاقه می تواند موارد زیر باشد :

    رویارویی فراوان


    در تحقیقات مشخص شده است که گاهی صرف نمایش مکرر یک محرک معین، رفته رفته نگرش خویشاوندتری نسبت به آن پدیده به وجود می آید. شاید دیدن مداوم و طولانی دانشجویان در طی تحصیل یکی از دلایل به وجود آمدن علاقه بین دانشجویان باشد. کلاسهای مکرر، آزمایشگاههای دروس عملی، گردشهای علمی، نشستهای دوستانه جهت حل مشکلات درسی و یا یک ورودی خاص از عوامل این علاقه می تواند به شمار روند.در یک پژوهش، آزمایندگان دو موقعیت آزمایشی فراهم آورند. بدین گونه که یک گروه از آزمودنها، یک عکس واحد را هفته ای یک بار می دیدند و هر بار صاحب آن را ارزشیابی می کردند. در موقعیت دوم، آزمودینها هر هفته یک عکس متفاوت را می دیدند و آن را ارزشیابی می کردند.

    همچنین هر هفته از آزمودنیها خواسته می شد که بگویند اگر قرار باشد با مرد صاحب عکس دیدار کنند، تا چه اندازه ممکن است به وی علاقمند گردند. به گواهی این بررسی، آنهایی که همان مرد را هر هفته می دیدند، همچنان که وی برایشان آشناتر می شد، بیشتر به او دلبسته می شدند و ارزشهای وی را نیز بیشتر با ارزشهای خودشان همانند می یافتند.این یافته همچنین گویای آن است که ما غالباً کسانی را که به آنها علاقمندیم، دارای نگرشها، ارزشها و دلبستگیهای یکسانی نیز با خودمان می دانیم.

    برخورد هم پایه


    بسیاری از دانشمندان جامعه شناسی و روان شناسی بر این باورند که برخوردهای فزاینده اجتماعی می تواند به دوستی بیانجامد. کسانی که یکدیگر را بارها و بارها می بینند، گاهی تنها به همین دلیل با یکدیگر دوست می شوند، به ویژه اگر این برخوردها و دیدارها، میان افراد هم پایه روی دهد.چرا که فرادستان و فرودستان (مثلاً کارفرمایان و کارگران) چنانچه یکدیگر را بیشتر ببینند، همواره به یکدیگر علاقمند تر نمی شوند؛ و همراهی و همگامی زیردستان با رؤسایشان لزوماً به دلیل همکاری زیاد آنها با یکدیگر افزایش نمی یابد. برای آن که برخوردها و دیدارهای افراد و گروههای گوناگون به دوستی بیانجامد، غالباً آنها باید با گونه ای برابر و هم شأن گرد هم آیند.

    برخورد خوشایند



    چنانچه دیدارها و برخورد افراد با یکدیگر با تعاملهای خوشایند همراه باشد، احتمال دلبستگی آنان با یکدیگر افزایش می یابد.دو محقق اجتماعی به نام اینسکو و ویلسون چند دانشجو را در گروههای سه نفره گردهم آوردند و از افراد هر گروه خواستند در حالی که هر بار یکی از آنها ساکت است، دو نفر دیگر در باره خودشان حرف بزنند. بدین گونه که نفر اول و دوم در برابر نفر سوم با یکدیگر آشنا می شدند و سپس نفر دوم و سوم در برابر نفر اول با یکدیگر سخن می گفتند. این سه تن همگی به یک اندازه در برابر هم قرار می گرفتند و همگی اطلاعات یکسانی در باره یکدیگر به دست می آوردند. با این همه ، هنگامی که آنان میزان علاقه مندی خود را به دو نفر دیگر گروه سه نفره شان درجه بندی کردند. به کسی که با وی سخن گفته بودند، بیشتر دلبستگی نشان دادند تا به دیگری. ظاهراً ارتباط متقابل با این فرد به خصوص، به علاقمندی بیشتری به وی می انجامید.

    نزدیکی (مجاورت)


    افرادی که نزدیک هم زندگی یا کار می کنند، گاهی به دلیل همین نزدیکی محل کار یا زندگی و نیز احتمالاً داشتن کارها یا خانه های نسبتاً یکسان یا خوابگاههای مشابه، ممکن است به نگرشها و احساس سرنوشت کم و بیش یکسانی دست یابند و این نیز می تواند تا اندازه ای بر دلبستگی میان آنان به هنگام برخورد با یکدیگر کارگر افتد. همچنین پژوهشهای اجتماعی بسیار گویای آن است که کسانی که نزدیک یکدیگر کار، زندگی یا تحصیل می کنند و در نتیجه احتمالاً بیشتر همدیگر را می بینند، امکان دوست شدنشان افزایش می یابد.

    تداعی با رویدادهای خوشایند


    برخوردهای اجتماعی و پرآشنایی بیشتر، تنها سرچشمه های ناآگاهانه پیدایش دوستیها نیستند. چرا که گاهی صرفاً به دلیل حضور اتفاقی کسی به هنگام رخدادی خوب و خوشایند، نگرشهای ما نسبت به وی دوستانه می شود. برای نمونه، چنانچه آموزگاران با برخی از کودکان بیش از اندازه مهربانی کنند، این کودکان به دیگر همکلاسان خود بیشتر علاقمند می شوند؛ گویا تنها از آن رو که این همکلاسان به هنگام روی دادن آن رفتار خوشایند در آنجا بوده اند.

    افزون بر این، شادی و سرزندگی ما دلایل دیگری نیز می تواند داشته باشد؛ همچون بودن در یک محیط خوشایند و آرام بخش که از نظر مادی و ظاهری جالب و زیبا باشد. در اینجا هم احتمالاً نگرشمان به دیگران خوش بینانه تر می شود، در برابر آنان و رفتارهایشان کمتر سخت گیری می کنیم، با گشاده رویی به سخنانشان گوش فرا می دهیم و سرانجام آن که حتی ممکن است تا اندازه ای به آنها دلبستگی یابیم. شنیدن نواهای خوش آهنگ، بوهای دلپذیر، خوردن غذاهای خوشمزه و روی هم رفته هر آنچه که خوشایند و لذتبخش است، گاهی می تواند دیگران را در نظر ما دوست داشتنی بنمایاند و کمابیش ما را به جهان و زندگی خوش بین تر و امیدوارتر سازد. در این موارد روحیه ای خوش بینانه در ما پدید می آید که اندیشه ها و نگرشهای خوشایند را بر می انگیزد. این اندیشه های خوشایند نیز بر ارزیابی ما از دیگران کارگر می افتد و آنان را هم تا اندازه ای خوشایند می بینیم؛ تا آنجا که ممکن است نگرشهای خوشایند ما در باره دیگران حتی با کاهش یا ناپدید شدن عوامل شادی آفرین و روحیه خوش بینی همچنان تا مدتها بر جای بماند.

    مکمل داشتن

    یکی از مفاهیم رایج در بررسی روابط نزدیک، نیاز به مکمل داشتن است. برای نمونه، بسیاری گمان می کنند که اگر نیازها و خواستهای یک زوج بیشتر هماهنگ باشد تا همانند، رابطه آنان خوشایندتر خواهد بود. مثلاً در رابطه یک مرد لافزن و سلطه جو با یک زن آرام و تسلیم پذیر، چون مرد می تواند نیاز به خودستایی و برتری جویی خود را برآورده سازد و همزمان با آن نیز زن نیاز به تسلیم شوندگی خود را، خواستهای این دو با هم در می آمیزد و آنان ظاهراً شادتر از زن و شوهر خواهند بود که هر دو سلطه طلبند.از طرفی پژوهشهای بیشتر گویای آن است که چنانچه نیازها و ارزشهای دوستان با زنان و شوهران بیشتر موافق باشد تا مخالف، روابط آنان رو هم رفته بهتر خواهد بود. چرا که این گونه همانندیها غالباً به درگیری و کشمکش می انجامد.

    بلکه اگر انسان به چیزهای یکسانی ارج نهند، دیدگاه کمابیش همانندی درباره زندگی داشته باشد و از شیوه های رفتاری نسبتاً مشابهی پیروی کنند، احتمالاً شادتر خواهد بود.به گواهی بسیاری از بررسیها، خشنود کننده ترین روابط معمولاً از آن دوستان یا زن و شوهرانی است که دارای دلبستگیهای یکسان و نگرشها و ارزشهای همانند و حتی زمینه و پایگاه اجتماعی یگانه یا دست کم نزدیک به هم باشند. بدین سان، اگرچه افراد ممکن است برای مکمل داشتن در نیازها و برخی ویژگیهای خود به سوی یکدیگر کشیده شوند، اما بررسیها روی هم رفته نشان می دهد که همانندی غالباً مهم تر است تا مکمل داشتن.


    منبع:همشهری آنلاین

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •