سراب همین است دیگر… که هر صدایی در تنهایی می شنوم می گویم: جان دلم…؟!
لیست موضوع های تصادفی این انجمن : یادم باشد............ کنارم هستی و اما.............. تو می ری و من............... وقتی گریه کردم گفتند بچه ای مادر بزرگ میگفت: خدایا ،تو گفتی.......... بیا برویم............ منم سرگشته و حیرانت ای دوست آن روز هنوز............ دید مجنون را یکی صحرا نورد
نوشیده ام از سرچشمه ی سراب دستانم هنوز پیاله وار نشسته اند بر ستون تنم و من در آرزوی جرعه ای دیگر میان دستانم پرنده می بافم با تارهای سراب . ...
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
مشاهده قوانین انجمن