۱- بیان از لفظ تامعنا: واژهی بیان به معنی پیدا و آشکار شدن و به معنی فصاحت و زبان آوری- سخن آشکار و فصیح و شرح و تعبیر بکار رفته است. علاوه بر این معانی میتوان گفت بیان بعنی برجسته کردن، عینیت دادن به فهم و ظهور شدن یک معنی .در تعریف بیان میتوان گفت عبارتست از شرح و تعبیر کردن یک مفهوم که بوسیله زبان انجام میگیرد. و یا به معنی ظهور شدن یک معنی که به وقت لازم بایستی گفته شود. علاوه بر این موارد میتوان بیان را نشانهای بارز و از مصادیق مهم و اساسی انسان به شمار آورد چه این که بخش عمدهای از شخصیت انسان را بازگو میکند. و جمله ی« مرد چون سخن نگفته باشد عیب هنرش نهفته باشد.» خود مصداقی بارز برای این مقوله است. آری با بیان سخن است که هنر و شخصیت انسانها نمایان میگردد. افزون بر اینکه ما میتوانیم بیان را پر انرژیترین موجودی به حساب آوریم که باری بسیار سنگین و حتی چند برابر وزن خود را حمل میکند. چرا که همیشه باری سنگین از واژه را بر دوش میکشد. افزون بر این که در تنظیم و تدوین و البته ارائه این واژهها نیز نقش مؤثر و سازندهای را نیز بر عهده گرفته است. بیان وظیفه دارد تا که بخش عمدهای از کلمات را کنار هم بچیند و به مانند لقمهای آماده به خورد اجتماع دهد شاید بتوان گفت بیان همان دندانهای انسان به شمار میرود که لقمه را خوب میجود و بعد به خورد شکم میدهد. بیان قیم واژه هاست و بدون آن واژهها نمیتوانند جمله و یا سطر شوند و در اختیار جامعه قرار گیرند.
انواع بیان: ۱- بیان عمومی ۲- بیان تخصصی و فنی
تبیان