به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 38
  1. #11
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه ی بیست و دوم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    عزیز من!
    گاهی که از روند روزگار، زیر لب، شکایت می کنی، و اظهار تعجب از این که زندگی، با من و تو نیز ، گهگاه، سر مدارا نداشته است، این گونه به نظر می رسد که تو هنوز هم، زندگی را چیزی مستقل از زندگان می بینی، که به راه خود می رود و آنچه خود می خواهد انجام می دهد؛ و این، البته خوب می دانی که درست نیست. ما بر سر این مسأله، سالهاست که به وحدت نظر رسیده ایم و اراده به تردید نیز نکرده ایم:
    زندگی، در بسیاری از لحظه ها، عاری از هر نوع معنا و مفهومی ست. این، ما هستیم که با مجموعه ی عملکردهایمان به زندگی معنا و مفهوم می بخشیم. زندگی، به خودی خود، نه بد است نه خوب، نه تلخ است نه شیرین، نه ظالمانه و نه سرشار از عدالت...
    انسان، فقط یک موجود زنده نیست؛ بلکه خود، هم زنده است و هم زندگی ست.
    می دانم...راست می گویی... این سخنان را بارها و در هر جا که توانسته ام گفته ام؛ و نیز گفته ام که این حوادث نیستند که انسان را امیدوار یا ناامید می کنند؛ این طرز نگاه کردن ما به حوادث است و زاویه ی دید ما، که مایه ی اصلی یأس و امید را می سازد.
    انسان هنوز یاد نگرفته آنگونه به حوادث نگاه کند که تلخ ترین و دردناک ترین آنها راهشیارکننده، نیرودهنده، تجربه بخش، برانگیزنده و آینده ساز ببیند.
    استخراج قدرت از درون ضعف، استخراج ایمان از قلب بی ایمانی، بیرون کشیدن آرامش از اعماق آشفتگی ها، و تراشیدن و سخت تراشیدن سنگ حجیم و بی قواره ی سرخوردگی ها، آنگونه که از درون آن ، پیکره ی صیقل و سنگی و استوار دلبستگی به آینده بیرون کشیده شود - این، وظیفه ی انسان عصر ماست، و این وظیفه ی من و توست به عنوان آدمهایی که ناگزیر، عصر خویش را پذیرفته ایم و با آن درگیر شده ایم.

    بانوی من!

    باور کن که این نگاهی بسیار فلسفی، پیچیده و عمیق به زندگی و ارزش های آن نیست، این فقط ساده نگاه کردن است؛ ساده و صادقانه و سازنده نگاه کردن.
    ما روزگار خویشتنیم، زمان و زمانه ی خویشتنیم، و جایگاه خویشتن.
    ما نفس زندگی هستیم، و ماده ی زندگی، و روح زندگی...
    آیا زندگی را چگونه می خواهی؟
    ما را آنگونه بخواه، و ما را آنگونه که می خواهی بساز!
    از هم امروز
    از همین حالا...

    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:21
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  2. #12
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه بیست و یکم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    عزیز من!
    خوشبختی نامه ای نیست که یک روز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دست های منتظر تو بسپارد. خوشبختی،ساختن عروسک کوچکی ست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر...به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...
    خوشبختی را در چنان هاله ای از رمز و راز ، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده از شناختنش شویم...
    خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است..

    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:22
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  3. #13
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه بیستم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي

    عزیز من!

    فردا، یک بار دیگر، سالروز ازدواج ماست، و من که اینجا نشسته ام و صبورانه خط می نویسم هنوز هیچ پیشکشی کوچکی برای تو تدارک ندیده ام؛ اما این تنها مسأله ای ست که هرگز، به راستی هرگز مرا نگران نکرده است، و نیز، نخواهد کرد. نگران، نه؛ اما غمگین، البته چرا.

    این، در عصر نفرت انگیز شی ئی شدنِ محبت و عشق، معجزه ای ست که ما - من و تو - خوشبختی مان را ، نه تنها بر پایه ی پول، بل حتی در رابطه ی با آن نساخته ایم ؛ که اگر چنین کرده بودیم ، چندین و چند بار، تاکنون، می بایست شاهد ویران شدن شرم آور این بنا بوده باشیم...

    و چقدر تأسف انگیز است ویران شدن چیزی که خوب بودنش را مؤمنیم.

    و کیست در میان ما که نداند این معجزه ی حذف پول به عنوان حلال مشکلات، تنها به همت والا، گذشت بی نهایت، بلند نظری و منش بزرگوارانه ی تو ممکن گشته است؟


    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:22
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  4. #14
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه نوزدهم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    به راستی چه درمانده اند آنها که چشم تنگ شان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند...
    و چقدر خوب است ، چقدر خوب است که ما - تو ومن - هرگز خوشبختی را در خانه ی همسایه جستجو نکرده ایم.
    این حقیقتاً اسباب رضایت خاطر و سربلندی ماست که بچه هایمان هرگز ندیده و نشنیده ان که ما ارفاه دیگران ، شادی های دیگران، داشتن های دیگران، سفره های دیگران، و حتی سلامت دیگران، به حسرت سخن گفته باشیم. و من، هرگز، حتی یک نفس شک نکرده ام که تنها بی نیازی روح بلند پرواز تو این سرافرازی و آسودگی بزرگ را به خانه ی ما آورده است...
    تو با نگاهی پر شوکت و رفیع - همچون آسمان سخی - از ارتفاعی دست نیافتنی ، به همه ی ما آموختی که می توان از کمترین شادی متعلق به دیگران ، بسیار شاد شد - بدون توقع تصرف آن شادی یا سهم خواهی از آن.
    من گفته ام، و تو در عمل نشان داده ای :
    خوشبختی را نمی توان وام گرفت.
    خوشبختی را نمی توان برای لحظه ای نیز به عاریت خواست.
    خوشبختی را نمی توان دزدید
    نمی توان خرید
    نمی توان تکدی کرد...
    بر سر سفره ی خوشبختی دیگران، همچو یک مهمان ناخوانده، حریصانه و شکم پرورانه نمی توان نشست، و لقمه ای نمی توان برداشت که گلوگیر نباشد و گرسنگی را مضاعف نکند.
    پرنده ی سعادت دیگران را نمی توان به دام انداخت، به خانه ی خویش آورد، و در قفسی محبوس کرد - به امید باطلی، به خیال خامی.
    خوشبختی ، گمان می کنم، تنها چیزی ست در جهان که فقط با دست های طاهر کسی که به راستی خواهان آن است ساخته می شود، و از پی اندیشیدنی طاهرانه.
    البته ما می دانیم که همه گفت و گو هایمان در باب خوشبختی، صرفاً مربوط به خوشبختی در واحدی بسیار کوچک است نه خوشبختی اجتماعی ، ملی ، تاریخی و بشری...
    برای رسیدن به آنگونه خوشبختی - که آرمان نهایی انسان است - نیرو، امید، اقدام و اراده ی مستقل فردی راه به جایی نمی برد و در هیچ نامه ای هم، حتی اگر طوماری بلند باشد، نمی توان درباره ی آن سخن به درستی گفت.

    عزیز من!

    خوشبختی امروز ما ، تنها به درد آن می خورد که در راه خوشبخت سازی دیگران به کار گرفته شود. شرط بقای سعادت ما این است، و همین نیز علت سعادت ماست.
    یک روز از من پرسیدی:
    « کی علت و معلول، کاملاً یکی می شود؟ » و یادت هست که من، در جا، جوابی نیافتم که بدهم.
    بسیار خوب!
    پاسخت را اینک یافته ام...

    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:23
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  5. #15
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه هیجدهم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    بانوی ارجمند من!
    دیروز، شنیدم که در تأیید سخن دوستی که از بد روزگار می نالید، ناخواسته و به همدردی می گفتی: « بله...درست است. زندگی، واقعاً، خسته کننده، کسالت آور، و یکنواخت شده است»...
    اما این درست نیست عزیز من، اصلاً درست نیست.
    مستقل از انسان و آنچه که انسان می کند، در جستجوی چیزی در ذات زندگی نباید بود.
    از مزاح مکرر « زندگی موریانه ها و زنبوران عسل » بگذر! آنها شاید موجودات بسیار مهمی هستند که مسائل بسیار مهمی را اثبات می کنند؛ اما کمترین نقشی در ساختمان معنوی حیات ندارند.
    به جستجوی بیهوده ی چیزی نباش ، که اگر تو نباشی و دیگران نیز نباشند، آن چیز، همچنان باشد، و خوب و دلخواه و سرشار از نشاط نا مکرر باشد.
    نه...تنها به اعتبار موجود زنده و پویای توست که چیزی بد است یا چیزی خوب؛ چیزی کهنه است و چیزی نو، چیزی زیباست و چیزی نازیبا؛ و تنها بر اساس اراده، عمل، و اندیشه ی تو آنچه بد است به خوب تبدیل خواهد شد، آنچه نازیباست به زیبا، و آنچه مکرر است به نامکرر...
    هرگز گمان مبر که زندگی، بدون انسان، یا بدون موجودی زنده که قدرت تفکر و انتخاب داشته باشد، باز هم زندگی ست.

    عزیزمن!
    هرگز از زندگی، آنگونه که انگار گلدانی ست بالای تاقچه یا درختی در باغچه، جدا از تو و نیروی تغییر دهنده ی تو، گله مکن!
    هرگز از زندگی آنگونه سخن مگو که گویی بدون حضور تو، بدون کار تو، بدون نگاه انسانی تو، بدون توان درگیری و مقاومت تو، بدون مبارزه ی تو، پافشاری تو، سرسختی تو، محبت تو، ایمان تو، نفرت تو، خشم تو، فریاد تو، و انفجار تو، باز هم زندگی ست و می تواند زندگی باشد.
    زندگی، مرده ریگ انسان نیست تا پس از انسان یا در غیابش، موجودیتی عینی و مادی داشته باشد. زندگی، کارمایه ی انسان است، و محصول انسان، و دسترنج انسان، و رویای انسان، و مجموعه ی آرزوها و آرمان های انسان - که بدون انسان هیچ است و کم از هیچ.
    زندگی حتی ممکن است خواب طولانی و رنگین یک انسان باشد - بسیار دور از واقعیت بیداری؛ اما به هر حال چیزی ست متعلق به انسان، برخاسته از انسان، و سرچشمه گرفته از قدرت های مثبت و منفی انسان.
    به یادم می آید که در جایی خوانده ام یا نوشته ام: « خدای من، زمین بی انسان را دوست نمی دارد و هرگز نیز دوست نداشته است » . ساختن زمین آنگونه که انسان، روی آن، نفسی به آسودگی و سلامت بکشد، و بتواند جزء و کل آن را عاشقانه اما نه طمع ورزانه بخواهد و نگه دارد، تنها رسالت انسان است؛ و رسالت تو و من، اگر از داشتن عنوان پرمسؤولیت و خطیر « انسان » هراسی به دل هایمان نمی افتد...

    بانوی من!
    ما نکاشته هایمان را هرگز درو نمی کنیم.
    پس به آن دوست بگو: خستگی کاشته ای که خستگی برداشته ای. اینک به مدد نیرویی که در توست و چه بخواهی و چه نخواهی زمانی از دست خواهد رفت، چیزی نو و پرنشاط بساز...
    چیزی که اگر تو را به کار نیاید، دست کم، بچه هایت را به کار خواهد آمد...

    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:22
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  6. #16
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه هفدهم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    عزیز من!

    گهگاه، در لحظه های پریشان حالی، می اندیشم که چه چیز ممکن است عشق را به کینه، دوست داشتن را به بیزاری، و محبت را به نفرت تبدیل کند...
    راستش، اگر پای شخصیت های داستانهایم در میان باشد، امکاناتی برای چنین تبدیل های مصیبت باری به ذهنم می آید - گر چه هنوز ، هیچ یک از آنها را رغبت نکرده ام که باور کنم و به کار بگیرم...
    اما، زمانی که این پرسش، در باب رابطه ی من و تو به میان بیاید، اطمینان خدشه نا پذیری دارم به اینکه هرگز چنین واقعه ی منهدم کننده ای پیش نخواهد آمد. هرگز. بارها و بارها اندیشیده ام: چه چیز ممکن است محبت مرا به تو ، حتی، مختصری تقلیل بدهد؟ چه چیز ممکن است؟
    نه... به همه ی آن مسائلی که شاید به فکر تو هم رسیده باشد، فکر کرده ام؛ ولی واقعاً قابل قبول نیست.
    اعتماد به نفسی به وسعت تمامی آسمان داشته باش؛ چرا که ارادت من به تو ارادتی مصرفی نیست. و به وسعت تمامی آسمان است.
    قول می دهم:
    در جهان، قدرتی وجود ندارد که بتواند عشق را به کینه تبدیل کند؛ و این نشان می دهد که جهان، با همه ی عظمتش، در برابر قدرت عشق، چقدر حقیر است و ناتوان.

    ای عزیز!
    من نیز همچون تو در باب انهدام عشق، داستانهای بسیار خوانده ام و شنیده ام؛ اما گمان نمی کنم - یعنی اعتقاد دارم - که علت همه ی این ویرانی های تأسف بار، صرفاً سست بودن اساس بنا بوده است، و بیش از این، حتی حقیقی نبودن بنا...

    عزیز من!
    امروز که بیش از همه ی عمرم، خاک این وطن دردمندم را عاشقم، و نمانده چیزی که کارم همه از عاشقی به جنون و آوارگی بکشد، بیش از همیشه آن جمله ی کوتاه که روزگاری درباره ی تو گفتم، به دلم می نشیند و خالصانه بودنش را احساس می کنم: « تو را چون خاک می خواهم، همسر من! » .
    در عشق من به این سرزمین ، آیا امکان تقلیلی هست؟

    چهل نامه كوتاه به همسرم - نادر ابراهيمي
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:23
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  7. #17
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه شانزدهم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    همگام من در این سفر پر خاطره ی پر مخاطره!
    بارها گفته ام، و تو خوب می دانی، که ارزش نهایی هر زندگی در حضور لحظه های سرشار از احساس خوشبختی در آن است.
    در یکنواختی و س***، هیچ چیز وجود ندارد چه رسد به خوشبختی
    که ناگزیر ، از پویشی دائمی سرچشمه می گیرد.
    ما نباید بگذاریم که هیچ جزئی از زندگی مان در دام تکرار، گرفتار شود.
    صیاد سعادت، چشم بر این دام دوخته است...
    من باز هم از تکرار با تو سخن خواهم گفت - اما به لحنی و صورتی دیگر.

    چهل نامه كوتاه به همسرم - نادر ابراهيمي
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:23
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  8. #18
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه پانزدهم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    بانوی من!
    دیروز عصر که دیدم رنجیده و بر افروخته درباره ی ارزشهای انقلاب با دوستی سخن می گویی ؛ اما رنجیدگی و بر افروختگی را به بیان خود منتقل نمی کنی ، شلاقی و درد آور، زهر آلود و زخم زننده سخن نمی گویی، و نمی کوشی که به دلیل به خشم آمدنت، او را به خشم بیاوری، احساس کردم که چه تفاوت عظیمی میان شیوه های ما - تو و من - در ارسال پیام های شفاهی و طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در مباحثات روزمره وجود دارد.
    در روزگار ما که بسیاری از مردان صاحب سواد و اکثر زنان به هنگام هنگام بحث، گرفتار عدم تعادل می شوند، فریاد می کشند، دشنام می دهند، متل می گویند، تهمت می زنند، دروغ می بافند، شایعه می سازند، و جملگی ارزشهای اخلاقی و انسانی، و حتی علل یک گفت و گوی سیاسی و اجتماعی را زیر پاهای هیجان زدگی غیر عادلانه ی خود له می کنند، و هدفی برایشان نمی ماند جز مغلوب کردن و خرد کردن بی رحمانه و لحظه ای حریف، چقدر خوب بود اگر زنانی با خلق و خوی اجتماعی آرام، وارد میدان سیاست می شدند و به خاطر مسائلی که در آرامش و وقار مدافع آنها هستند، رسماً و جداً به مبارزه می پرداختند. چقدر خوب بود.
    در زمانه ی ما - و شاید هر زمانه ای پس از این - چه زیبا و پرشکوه است که زنان و دختران ما، معقول و منطقی، نه هیجان زده ، نا منصف و شایعه سازانه، در متن سیاست باشند: معتقدانه، نه مقلدانه؛ واقعی، نه نمایشی؛ صمیمانه، نه متظاهرانه؛ و به خاطر آینده ی همه ی بچه ها، نه به خاطر خود نمایی و به علت خودخواهی.

    باور کن بانوی من!
    ما تا زمانی که یک نهضت سیاسی جدی و عظیم زنان با ایمان نداشته باشیم، نهضتی شریف و مؤ منانه - محصول انتخاب و تفکر آزاد - گمان نمی برم که بتوانیم به درستی معتقداتمان و آرمان هایمان را به درستی و به تمامی ، حتی بشناسیم...
    وقتی تو از مسائل سیاسی حرف می زنی، آنقدر متین و صبورانه، دیده ام که بد دهان ترین مخالفان نیز شرمنده می شوند.
    به یادم هست که چندی پیش، سه شنبه ای بود که تو از این نبرد بزرگ تاریخی و مردان دلاوری که می جنگند دفاع می کردی - آنقدر باوقار و خالصانه - که مخاطب تو، ناگهان خلع سلاح شد، و وامانده گفت: من منکر شهامت، شجاعت و خلوص این بچه ها که نیستم...من فقط می گویم...

    بانوی من!
    زمانی زیباتر و مناسب تر از این، برای ورود به میدان سیاست وجود ندارد. آستین هایت را بالا بزن و با همان قدرت بیانی که شاگردان کلاسهایت را به سکوت و احترام می کشانی ، از جانب بخشی از زنان دردمند جامعه ی خود سخن بگو!
    البته از نظر من، این ابداً مهم نیست که در کدام جبهه حضور داشته باشی؛ مهم حضور است و بس. و گمان هم نمی برم آن کس که خوب می جنگد بتواند در جبهه ی بد، خوب بجنگد.
    قاعدتاً باید حقی وجود داشته باشد تا تو بتوانی به خاطر آن، تا پای جان، با قدرت و ایمان بجنگی...

    بانو!
    آیا وصیت نامه آلنی برای مارال را که در کتاب چهارم آمده خوانده ای؟ من اما اگر نتوانستم آلنی اوجایِ دلاور باشم آرزومند آنم که تو همچون مارال در قلب یک جهاد سیاسی بزرگ، حضوری مؤ ثر داشته باشی. این حضور، در سرنوشت فرزندان ما و فرزندانِ فرزندان ما اثری عمیق و تعیین کننده خواهد داشت...
    عصر ما عصری ست که عاشق ترین مردم، عاشقانه ترین آوازهایشان را در سنگر سیاست می خوانند...
    عصر ما عصر زیبایی ست که بچه های هنوز راه نیفتاده ی زبان باز نکرده، بر دوش و از دوش پدرانشان به جهان خروشان سیاست نگاه می کنند، و از همانجاست که ناگزیر باید راه آینده شان را ببینند و انتخاب کنند...
    در چنین عصری که کودکان و عاشقان، خواه ناخواه، در میدان سیاست اند، اگر زنان با ایمان و متقی دست بالا نکنند، چه بسا که کودکان و عاشقان به تسلیمی سوک انجام، سُرانده شوند...
    در این باره بیندیش!

    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:23
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  9. #19
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه چهاردهم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    عزیز من!
    باور کن که هیچ چیز به قدر صدای خنده ی آرام و شادمانه ی تو، بر قدرت کارکردن و سرسختانه کار کردن من نمی افزاید، و هیچ چیز همچون افسردگی و در خود فروریختگی تو مرا تحلیل نمی برد، ضعیف نمی کند، و از پا نمی اندازد.
    البته من بسیار خجلت زده خواهم شد اگر تصور کنی که این « من » من است که می خواهد به قیمت نشاط صنعتی و کاذب تو، بر قدرت کار خود بیفزاید، و مردسالارانه - همچون بسیاری از مردان بیمار خودپرستی ها - حتی شادی تو را به خاطر خویش بخواهد. نه... هرگز چنین تصوری نخواهی داشت. راهی که تا اینجا ، در کنار هم، آمده ایم، خیلی چیزها را یقیناً بر من و تو معلوم کرده است. اما این نیز، ناگزیر، معلوم است که برای تو - مثل من - انگیزه ای جدی تر و قوی تر از کاری که می کنم - نوشتن و باز هم نوشتن - وجود ندارد ، و دعوت از تو در راه رد غم، با چنین مستمسکی ، البته دعوتی ست موجه؛ مگر آنکه تو این انگیزه را نپذیری...
    پس باز می گویم: این بزرگترین و پردوام ترین خواهش من از توست: مگذار غم، سراسر سرزمین روحت را به تصرف خویش در آورد و جای کوچکی برای من مگذارد. من به شادی محتاجم، و به شادی تو، بی شک بیش از شادمانی خودم. حتی اگر این سخن قدری طعم تلخ خودخواهی دارد، این مقدار تلخی را ، در چنین زمانه ای ببخش - بانوی من، بانوی بخشنده ی من!
    به خدایم قسم که می دانم چه دلایل استواری برای افسرده بودن وجود دارد؛ اما این را نیز به خدایم قسم می دانم که زندگی، در روزگار ما، در افتادنی ست خیره سرانه و لجوجانه با دلایل استواری که غم در رکاب خود دارد.
    غم بسیار مدلّل، دشمن تا بن دندان مسلح ماست.
    اگر به خاطر تزکیه ی روح ، قدری غمگین باید بود - که البته باید بود - ضرورت است که چنین غمی ، انتخاب شده باشد نه تحمیل شده.
    غصه منطق خود را دارد. نه؟ علیه منطق غصه حتی اگر منطقی ترین منطق هاست، آستین هایت را بالا بزن!
    غم، محصول نوع روابطی ست که در جامعه ی شهری ما و در جهان ما وجود دارد. نه؟ علیه محصول، علیه طبیعت، و علیه هر چیز که غم را سلطه گرانه و مستبدانه به پیش می راند، بر پا باش!
    زمانی که اندوه به عنوان یک مهاجم بدقصد سخت جان می آید نه یک شاعر تلطیف کننده ی روان، حق است که چنین مهاجمی را به رگبار خنده ببندی...

    عزیز من!
    قایق کوچک دل به دست دریای پهناور اندوه مسپار! لااقل بادبانی بر افراز! پارویی بزن، و بر خلاف جهت باد، تقلایی کن!
    سخت ترین توفان، مهمان دریاست نه صاحبخانه ی آن.
    توفان را بگذران
    و بدان که تن سپاری تو به افسردگی ، به زیان بچه های ماست
    و به زیان همه ی بچه های دنیا.
    آخر آنها شادی صادقانه را باید ببینند تا بشناسند...

    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:25
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

  10. #20
    ادمین سایت کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 4515 دلنوشته : 3
    یا مهدی عجل علی ظهورک
    نوشته ها : 2,580 تشکر : 1,413
    مورد تشکر: 1,230 مرتبه تشکر شده در 627 پست
    دریافت : 2 آپلود : 1
    امتیاز : 10 وبلاگ : 3
    وبلاگ
    3
    بهمن پور آنلاین نیست.
    نامه سیزدهم
    متن كامل كتاب نامه اي به همسرم نادر ابراهيمي
    عزیز من!
    زندگی مشترک را نمی توان یک بار به خطر انداخت، و باز انتظار داشت که شکل و محتوایی همچون روزگاران قبل از خطر داشته باشد.
    چیزی ، قطعاً خراب خواهد شد
    چیزی فرو خواهد ریخت
    چیزی دگرگون خواهد شد
    چیزی - به عظمت حرمت - که بازسازی و ترمیم آن بسی دشوارتر از ساختن چیزی تازه است...
    کاسه ی بلور را نمی توان یک بار از دست رها کرد، بر زمین انداخت، لگدمال کرد، و باز انتظار داشت که همان کاسه ی بلورین روز اول باشد.
    من، ممنون آنم که تو، هرگز، در سخت ترین شرایط و دشوارترین مسیر، این کاسه ی نازک تن زودشکن بلورین را از دستهای خویش جدا نکردی...

    چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-01-14 در ساعت 10:27
    مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
    بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •