تربيت صحيح فرزندان مسئلهاي بسيار مهم است كه بايد به آن توجه ويژهاي داشت. كودك از بدو تولد و حتي قبل از تولد تحت تاثير رفتار والدين قرار دارد. مسایلي كه از محيط بيرون مادر را تحت تاثير قرار ميدهد روي كودك او تاثير ميگذارد. بعد از تولد فرزند تحت تاثير رفتار پدر و مادر قرار دارد. والدين الگوي عملي فرزندان هستند. تمام رفتارهاي پدر و مادر تاثير مستقيم بر كودك ميگذارد. شايد پدر و مادر توجه نداشته باشند كه تاچه اندازه رفتارهاي ريز و كوچك آنها ميتواند فرزندانشان را تحت تاثير قرار دهد.
يكي از مهمترين مسايلي كه در پرورش كودك بيان شده است دادن حس اعتمادبهنفس به كودك است. اعتمادبهنفس در خانوادهاي پديد ميآيد كه پدر و مادر از لحاظ رواني در وضعيت مطلوبي قرار داشته باشند و خودشان مشكلي نداشته باشند. كودك بايد از جانب پدر و مادر خود احساس امنيت كند و خود را زير چتر حمايتي آنها ايمن بداند. كودكي كه هميشه از جدايي پدر و مادر در هراس است، در خانوادهاي بزرگ ميشود كه ثباتي در آن نيست و مدام مشاجره و دعوا وجود دارد، ترس و هراس به طور دائم با او همراه است و تا آخر عمر فردي با شخصيتي بيثبات و متزلزل خواهد بود.
در پرورش كودك بايد به پروراندن استعدادهاي نهفتهي او توجه نمود. هر پدر و مادري بايد به كودك خود اجازه دهد كه از خود خلاقيت نشان دهد و ابتكار عمل داشته باشد. مادري كه كودك سه ساله خود را به خاطر ريخت و پاشي كه براي درست كردن يك كاردستي انجام داده سرزنش ميكند خلاقيت و استعداد را از او ميگيرد و او كودكي ميشود كه هميشه احساس بيلياقتي ميكند. سرزنش كردن دائمي كودك در او حالتي به وجود ميآورد كه مانند زنجيري دست و پاي او را ميبندد. او از انجام هركاري ميترسد و براي تحصيل نيز انگيزهاي ندارد.
فرزند از ابتداي دوران بلوغ به دنبال هويت خواهي است. كودك در اين سنين نگرانيهايش براي شغل و كار آينده شروع ميشود و در مورد اين مسائل با پدر و مادر خود به بحث ميپردازد. پدر و مادر بايد در اين دوران به رفتار و كردار خود توجه بارزي داشته باشند. آنها در عين حاليكه كودك را راهنمايي ميكنند بايد به صحبتها و علائق او احترام بگذارند. تحميل خواستههاي والدين به فرزند او را به سوي سركشي و طغيان واميدارد. در دوران نوجواني فرزندان علاقهي زيادي به پيوستن به گروه همسالان خود دارند و دوست دارند بيشتر اوقات خود را با آنها سپري كنند. عدم توجه به عقايد و خواستههاي نوجوانان آنها را در مسير دوستي با افراد بزهكار قرار ميدهد. فرزنداني كه در خانواده مورد بيتوجهي و بيمهري قرار ميگيرند، احساس تنهايي و انزوا ميكنند و سعي ميكنند اين خلأ را با افراد ديگري پر كنند آنها در بيرون از خانه جذب نوجوانان و افراد بزهكار ميشوند.
رفتار و برخورد با كودك خصوصا در سنين نوجواني كاري بسيار ظريف و دشوار است و به مهارت نياز دارد. در روزگار ما نسل جوان به رفتار و كردار والدين بيشتر از گفتارشان توجه ميكنند والدين بايد به حرفي كه ميزنند عمل كنند تا فرزندشان آنها را باور داشته باشد. بزرگنمايي خطاها و كارهاي اشتباه فرزندان باعث سركشي و لجبازي آنها ميشود. گاهي بايد از يادآوري اشتباهات فرزندان هر چندبزرگ باشد خودداري كرد. والدين بايد به فرزندان خود فرصت بدهند تا آنها بتوانند استعدادهاي خود را شكوفا كنند. هيچ اشكالي ندارد اگر گاهي در كارهاي خانه از فرزندان خود مشورت بگيريم و با آنها مشورت كنيم.
رفتارها و شخصيت فرزندان آينهاي از شخصيت پدران و مادران است. ما به عنوان پدر و مادر در هر موقعيت ممكن است كار اشتباهي انجام دهيم پس بايد حواسمان باشد كه اشتباهات خود را اصلاح كنيم. روابط بين پدر و مادر و فرزندان بايد روابطي دوستانه همراه با اقتدار باشد. آنها بايد در عين حرف شنوي از ما، مانند يك دوست به ما اعتماد كنند.
کتاب تا فصل گل شدن/ دکتر محمدرضا شرفی
منبع : آستان مهر