|
|
|
|
هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
الحان بلبل از نفس دوستان توست
چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب
گفتا که آب چشمه حیوان دهان توست
یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان
بودش یقین که ملک ملاحت از آن توست
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری
در دل نیافت راه که آن جا مکان توست
هرگز نشان ز چشمه کوثر شنیدهای
کو را نشانی از دهن بینشان توست
از رشک آفتاب جمالت بر آسمان
هر ماه ماه دیدم چون ابروان توست
این باد روح پرور از انفاس صبحدم
گویی مگر ز طره عنبرفشان توست
ویرایش توسط بهمن پور : 2013-08-03 در ساعت 09:22
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- فــــ❤ـــاصلــــه را مـــ❤ـــی گویــــم!!!
- باز باران، بی ترانه
- نفس می کشم هنوز...............
- خستهام از این کویر، این کویر کور و پیر
- به تو می اندیشم
- خیلی وقته دلتنگم!
- تو اگر باز کنی................
- بی انصاف...........
- این بار............
- کنارم هستی و اما..............
- ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)