به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم راه کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jul 2013
    نوشته ها : 1,501 تشکر : 0
    مورد تشکر: 157 مرتبه تشکر شده در 137 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    سیده فاطیما آنلاین نیست.

    برای من آب ندارد، برای تو که نان دارد!

    نظیر: تو خربزه بخور به جالیز چه کار داری؟
    ”حاج میرزاآقاسی“ صدراعظم ”محمدشاه قاجار“ در حفر قنات ها و تهیهٔ توپ، بسیار تلاش می کرد. افزایش تعداد توپ را موجب تقویت ارتش و حفر قنات را عامل اصلی توسعهٔ کشاورزی می دانست. او در وقت فراغت، به سراغ مقنیان می رفت و آنان را در حفر قنات تشویق می کرد.
    روزی ”حاج میرزا آقاسی“ برای بازدید یکی از قنات ها رفته بود تا از عمق چاه و میزان آب آن، آگاهی حاصل کند.
    سرمقنی به او اظهار داشت تاکنون به آبی نرسیده ایم و فکر نمی کنم در این چاه رگهٔ آبی وجود داشته باشد. حاجی گفت: ”به کار خود ادامه بدهید و ناامید نباشید“. چند روز بعد، دوباره حاجی به سراغ آن چاه رفت و از نتیجهٔ حفاری سؤال کرد. سرمقنی که به حُسن تشخیص خود اطمینان داشت، در جواب حاجی گفت: ”همان طور که پیش از این هم گفتم، کندن این چاه در این محل، بی حاصل است و به آب نخواهیم رسید“.
    دفعهٔ سوم که حاجی برای بازدید رفت و از مقنی سؤال کرد، باز مقنی سربلند کرد و گفت: ”حضرت صدراعظم! باز تکرار می کنم: این چاه، آب ندارد و ما داریم برای کبوترهای خدا لانه می سازیم. صلاح در این است که از ادامهٔ حفاری در این منطقه خودداری شود“، اما گوش صدراعظم بدهکار نبود؛ با شنیدن این جمله از مقنی، ”میرزا آقاسی“ از کوره در رفت و فریاد زد: ”به تو چه مربوط است که این زمین آب دارد یا ندارد؟ اگر برای من آب نداشته باشد، برای تو که نان دارد!“
    منبع:shadkami.com
    

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •