|
|
|
|
ببین ای بانوی شرقی..ای مث گریه صمیمی
همه هر چی دارم اینجاست
تو این خورجین قدیمی
خورجینی که حتی تو خواب از تنم جدا نمی شه
مث اسم و سرنوشتم دنبالم بوده همیشه
بانوی شرقی من....
ای غنی تر از شقایق
مال تو، ارزونی تو
خورجین قلب ِ این عاشق
توی این خورجین کهنه
شعر عاشقانه دارم
برای تو و به اسمت
یه کتاب ترانه دارم
یه سبد گل دارم اما
گل شرم و گل خواهش
تنی از عاطفه سیراب
تنی تشنه نوازش
بانوی شرقی من
ای غنی تر از شقایق
مال تو، ارزونی تو
خورجین قلب ِ این عاشق
این بوی غریب راه نیست
بوی آشنای عشقه
طپش قلب زمین نیست
این صدا، صدای عشقه
اسم تو داغی شرمه
تو فضای سرد خورجین
خواستن تو یه ستاره است
پشت این ابرای سنگین
خورجینم اگه قدیمی
اگه بی رنگه و پاره
برای تو اگه حتی ارزش بردن نداره
واسه من بود و نبوده
هر چی که دارم همینه
خورجینی که قلب این عاشق ترین مرد زمینه
بانوی شرقی من.............
ویرایش توسط بهمن پور : 2013-08-24 در ساعت 08:58
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- سرپنجه های روح یک معمار باشی!
- هرچی تنها تر بشی دنیا تو رو کمتر می خواد
- حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
- زیستن
- آیت الله اعرافی امام جمعه شهرستان میبد:
- سبزه به ناز می آید
- بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
- شهزاده
- حُسنِ گلزار بُدَم، زیبِ سَرِ دار شدم
- مرثيه هجران
- شعر حضرت آقا در وصف امام زمان أرواحنا فداه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)