به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم نشین
    تاریخ عضویت : جنسیت Jul 2013
    نوشته ها : 245 تشکر : 0
    مورد تشکر: 21 مرتبه تشکر شده در 15 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    فرهاد آنلاین نیست.

    دم روباه از زرنگي در تله است

    پير مرد كشاورزي بود كه جاليزي داشت كه هندوانه اش زياد بود ولي از يك بابت خيلي ناراحت بود ، چون يك روباه مكار شب كه مي شد ، به طرف جاليز راه مي افتاد و در چشم به هم زدن مقدار زيادي از خربزه و هندوانه هاي رسيده و كال را خرد مي كرد و همه‌ي بوته ها را مي كند ، پيرمرد هر كاري كرد نتوانست روباه را بگيريد . پيرمرد سر راه روباه يك چاه كند و روي آن را با ساقه و برگ نازك علف پوشاند ولي روباه از اين حيله پيرمرد باخبر شد . ناچار آرد آورد و خميري درست كرد و درون آن زهر ريخت و سر راه روباه گذاشت ، ولي روباه مكار همين كه خمير را بو كشيد فهميد كه زهر دارد و آن را نخورد . عاقبت پيرمرد با يك نفر مشورت كرد و او به پيرمرد گفت كه سر راه روباه تله اي در زمين كار بگذار تا روباه در تله بيفتد ، پيرمرد تله را با گوشت سر راه روباه گذاشت ، روباه شب كه آمد و سفره چرب و نرمي ديد جلو رفت ، ولي از اين فكر هم غافل نبود كه ممكن است دامي برايش گذاشته باشند ، به همين جهت دمش را به طرف تله نزديك كرد و عقب عقب رفت كه ناگهان دم روباه در تله گير كرد روباه و به هر طرف كه رفت و هر زرنگي كه به خرج داد خلاص نشد كه نشد تا صبح آنقدر تلاش كرد كه خسته و بي حال افتاد . پيرمرد آمد و گفت : آقا روباه تو با آن زرنگي چطور شد كه توي تله افتادي ؟روباه گفت : من كه در تله نيستم بلكه اين دم من است كه در تله افتاده ، من به اين سادگي ها در تله نمي افتم ! پيرمرد گفت : بله دم روباه از زرنگي در تله است .

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •