به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم راه کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jul 2013
    نوشته ها : 1,501 تشکر : 0
    مورد تشکر: 157 مرتبه تشکر شده در 137 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    سیده فاطیما آنلاین نیست.

    ناگفته های طب سنتی با دنیای مدرن (2)

    اگر اين همه قرائن و بيّناتي كه دليل بر وجود رسمي و مثبت مؤثر طب سنتي در جهان امروز است هنوز هم براي بعضي از دير باوران كافي نيست ، گوييم : بسيار خوب ، ما شما را به كشورهاي دور و نزديك همسايه و بيگانه احاله نمي دهيم ، بياييد در همين ايران زندگي غير رسمي و حيات زير زميني طب سنتي را ملاحظه كنيد . با همه ي بي مهري و جوري كه بر طب سنتي رفته است ، هنوز هم دكانهاي عطاري پر از مشتري است ، و كدام يك از ماست كه تا كنون بدين داروخانه هاي ارزان قيمت ، گذاري نداشته است ؟ هنوز هم در گوشه و كنار ، آخرين بازماندگان طبيبان سنتي ، مخفيانه و با شرمساري ، سنت بو علي سينا را ادامه مي دهند .
    عجبا كه ما از يك سو اين همه به بوعلي افتخار مي كنيم و خيابان و تالار و دبيرستان و دانشگاه به ياد او و به نام او برپا مي كنيم و بر سر گورش بناي با شكوه مي سازيم و از سوي ديگر هر كه را كه شفاي او قانون هستي بخواند مرتجع مي ناميم و هر كه را كه از قانون او ، شفا طلبد مجنون و مجرم مي دانيم و به دادگاهش مي كشانيم . مخصوصاً در طب سنتي غير رسمي ما ، بعضي از جبهه ها هنوز هم با سرسختي در برابر بي لطفي زمانه مقاومت مي كنند كه از آن جمله « شكسته بندي » است ؛ دست كم هنوز در هر يك از شهرهاي ايران ، يك شكسته بند دانشگاه نديده و غير مجاز وجود دارد كه مردمِ شكسته استخوان را علاج مي كند و بسياري ازما عده اي از آنان را مي شناسيم و خود بدانان رجوع كرده و مي كنيم . هنوز هم در بسياي از شهرهاي دور افتاده و روستاها و ايلات و عشاير اين سرزمين ، طبيبان درس ناخوانده و چوپانهاي شكسته بند و ماماهاي محلي بسيار هستند كه با وجود خود ، وجود طب سنتي را اعلام مي كنند .
    انصاف نيست كه وقتي پاي كودكي در اثر رجوع به يكي از اين شكسته بندهاي سنتي آسيب مي بيند ، بدون تحقيق ، كوس رسوايي آن بيچاره را بر سر هر كوي و برزن بلند كنيم و در عوض از هيچ يك از موقعيتهاي او و همچنين از هيچ يك از اشتباهات شكسته بندهاي دانشگاه ديده طب جديد ، دم بر نياوريم . بالاخره ، آخرين برهاني كه در اين مختصر بر معقول بودن طب سنتي اقامه مي كنيم ، استفاده اي است كه در خود طب جديد از گياهان به عمل مي آيد .
    چه بسيار گياهاني كه ساقه و برگ و ريشه و گل آنها به صور مختلف در لباس داروهاي طب جديد بر ما عرضه مي شود و چه بسيار داروهاي ساختگي شيميايي جديد كه به تقليد از مواد موجود در همين گياهان طبيعي ساخته شده است . كاش مي دانستيم كه گاهي آنچه مثقال و به بهاي گران از فرنگ وارد مي كنيم ، همان است كه خود خروار خروار به بهاي اندك فروخته ايم . منظور اين است كه آن دسته از متوليان طب جديد كه مخالف احياء طب سنتي هستند ، در عين حال كه رسماً و علناً با مباني طب سنتي مي ستيزند ، خود در پاره اي موارد عملاً از همان طب بهره مي گيرند .
    چرا احياي طب سنتي لازم است ؟ تا كنون قصد ما اين بوده كه ثابت كنيم طب سنتي ، طبي است ممكن و معقول كه مي تواند در بخشي از قلمرو طب ، كارساز و گره گشا باشد ، اما بعيد نيست كسي بپرسد گيريم كه طب سنتي اين چنين باشد ، ديگر با وجود طب جديد و دانش نوين پزشكي چه احتياجي به طب سنتي باقي مي ماند ؟ آيا در روزگاري كه وسايل سريع السيري از قبيل اتومبيل و هواپيما اختراع شده ، اين مسخره نيست كه كسي همگان را تشويق به الاغ سواري كند ، و دليل و برهان بياورد كه الاغ هم توانايي طي طريق دارد و مي تواند مسافري را از جايي به جايي برساند ؟ آري ؟ كاملاً ممكن است چنين سؤالي پيش بيايد و چنين مقايسه اي لااقل در ذهن صورت گيرد .
    بد نيست اين مقايسه را تحليل كنيم و بپرسيم علت چيست كه در دنياي كنوني سوار شدن بر الاغ و استر و اسب نمي تواند جايگزين سوار شدن بر اتومبيل و هواپيما باشد ؟ حقيقت امر اين است انسان كه در گذشته از چارپايان براي سواري در محيط طبيعي خود استفاده مي كرد ، همه چيز طبيعي بود . جمعيت و وسعت شهرها و عوامل متعدد ديگر با سرعت سير چارپايان هماهنگي داشت و استفاده از آنها هيچ اشكالي توليد نمي كرد .
    اما در سه چهار قرن اخير در عالم ، تحولي به ظهور رسيد كه محيط بيروني انسان را دگرگون كرد . تكنولوژي جديد با ابعاد وسيع و انرژيهاي عظيم آشكار شد و اجتماع بشري ، آن حالت طبيعي خود را از دست داد و ارتباطات ضرورت و فوريت بيشتر پيدا كرد و اتومبيل جايگزين چارپايان شد ؛ به عبارت روشن تر در گذشته انسان هميشه چارپايان را براي رفع حوائجي كه در محيط بيروني خود مي داشت به كار مي گرفت ، ولي استفاده از اين مركب هاي كندرو در دنياي كنوني از آن جهت امكان ندارد كه آن محيط بيروني به جبر تكنولوژي و عوامل ديگر ، با محيط بيروني گذشته به كلي فرق پيدا كرده است .
    اما اگر بشر قديم از گياهان دارويي براي حفظ سلامت و رفع بيماريهاي خود استفاده مي كرده است ، در واقع بخشي از طبيعت را ؛ يعني آن گياهان را براي تأثير در بخش ديگري از طبيعت ، كه همان بدن او مي بوده به كار مي گرفته است .
    اينجا دقيقاً جاي طرح اين سؤال است كه آيا با ظهور تحولات علمي و صنعتي و اجتماعي جديد كه موجب دگر گوني محيط بيروني بشر شده ، جسم او و بدن او هم دچار دگر گوني شده است ؟ آيا همان تحولي كه در شهرها و ساختمانها و راهها به ظهور رسيده ، در اندام و اعضاء درون آدمي نيز ايجاد شده است تا ديگر نتوان آنچه را كه بشر قديم براي بدن خود به كار مي گرفته ، به كار بست ؟ مسلماً چنين نيست . اگر دنياي بيرون ما ديگر آن محيط طبيعي گذشته نيست ، بدن ما همان جسم طبيعي است كه بوده است و همان طور كه گياهان در گذشته بر اين جسم طبيعي اثر داشته اند ، امروز نيز اثر دارند .
    پس نمي توان به صرف اينكه زمان گذشته ، و زمانه دگرگون شده است بر طب سنتي مهر ابطال زد . در پاسخ به اين مقايسه كه از جانب مخالفان طب سنتي و مدافعان بي قيد و شرط طب جديد به عمل مي آيد ، مقايسه ديگري مي كنيم .
    ما مي گوييم كاري كه طب جديد با بدن آدمي مي كند ، تا اندازه اي شبيه كاري است كه تكنولوژي جديد با طبيعت جهان مي كند .
    اگر صرفاً توجه خود را به نتايج آني و فردي و حتي منطقه اي تكنولوژي جديد معطوف سازيم ، البته ممكن است خوشحال و خندان شويم ، اما وقتي تأثير دراز مدت اين تكنولوژي را بر طبيعت و براي همه افراد بشر و در سراسر جهان در نظر بگيريم ، آينده اي تيره و تاريك را خواهيم ديد كه به نابودي بشريت منتهي خواهد شد . خوشبختانه امروزه اين سخن شاعران ، اديبان و حتي فيلسوفان نيست كه عالمان و مهندسان بتوانند
    در آن ترديد كنند ، اين گزارش رسمي معتبرترين دانشگاههاي علمي و صنعتي جهان است كه ادامه جريان كنوني تكنولوژي را به مدد ارقام و اعداد ، قطعاً موجب نابودي بشر مي داند .
    (1) وجه اشتراكي كه مقايسة ما را صحيح مي سازد اين است كه همان طور كه تكنولوژي جديد با استفاده از وسايل غول آسا و انرژيهاي متمركز و شديد ، طبيعت را مورد تسخير و نفوذ قرار داده است ، همان طور هم طب جديد با استفاده از داروهاي شيميايي ساختگي كه تأثيرات شديد و فوري دارند ، اعضاي بدن را مورد تأثير قرار داده است و همان طور كه طبيعت نمي تواند تأثير تكنولوژي جديد بشري را به نحو مداوم و طولاني تحمّل كند ، بدن نيز در مقياس خود ، نمي تواند تأثير داروهاي شيميايي شديد را كه آزاد كنندة فوري انرژيهاي موجود در بدن و محرك دفعي اعضاء آدمي است ، تحمل نمايد .
    طبيعت ، تنها با طبيعت سازگاري كامل دارد ؛ هر امر غير طبيعي كه به دليل غير طبيعي كه به دليل غير طبيعي بودنش ، از لحظي تأثير خارق العاده و غير معمولي مثبتي دارد ، از لحاظ ديگر تأثيري منفي به جا خواهد گذاشت . هواپيماهاي سريع السير البته از حيث سرعت بر چارپايان كندرو ترجيح دارند ، اما اگر ميزان اكسيژني را كه اين هواپيماها مصرف مي كنند و آثار نامطلوبي را كه از سرعت زياد آنها عارض موجودات زنده مي شود در نظر آوريم ، در آن صورت با احتساب مجموع عوامل و با توجه به تأثيرات دراز مدت اين گونه اختراعات صنعتي بر طبيعت ، در ستايش بي قيد و شرط آنها دچار ترديد خواهيم شد .
    آثار زيانمند جنبي داروها در بدن انسان دقيقاً شبيه آثار تناهي آور و مسموم كننده صنايع جديد در طبيعت است . تكنولوژي جديد ، طبيعت را مسموم كرده است و داروهاي جديد ، بدن آدمي را . اين آثار زيان آور جنبي ، كه از ماهيت داروهاي شيميايي برمي خيزد ، مثل حماري است كه در پي يك شرابخواري بي حساب ، ايجاد مي شود . تهييج و تحريك فوري بدن و استفاده سريع از انرژيهاي آن ، موجب اختلالات و عوارض نامطلوبي مي شود كه شبيه آن را در تمام مواردي كه يك وسيله مصنوعي قوي بر يك امر طبيعي اثر مي كند ، مي توان مشاهده كرد .
    اگر ما نمي توانيم جهان را از چنگال تكنولوژي جهانخوار كنوني نجات دهيم ، آيا حتي بدن خود را ؛ يعني اين عالم صغير را هم نمي توانيم در اختيار داشته باشيم ؟ استفاده از داروهاي شيميايي ، ، به دليل تأثير قوي و فوري آنها كاري حساس است . اگر مختصري در مقدار تجويز شده اين داروها اشتباه شود ، ضروري جبران ناپذير به بار خواهد آمد .
    به طور كلّي ، هر چه انرژي مورد استفاده ما شديدتر و نفوذي تر باشد ، استفاده از آن خطيرتر مي شود و از اشتباه در مصرف آن ، ضررهاي بزرگتري به بار خواهد آمد .
    داروهاي گياهي از آنجا كه محصول طبيعي طبيعت هستند ، از لحاظ سرعت تأثير ، با سرعت تأثيرپذيري اعضاء بدن كه جزئي ديگر از همين طبيعتند ، هماهنگي دارند و استفاده از آنها به دليل همين معتدل بودن سرعت تأثيرشان كار خطرناك و حساسي نيست و اشتباه در مقدار مصرف آنها معمولاً ضرر مهمي به بار نمي آورد . مي توان دلايل ضرورت احياي طب سنتي را به دو دسته دلايل فردي و دلايل اجتماعي تقسيم كرد ؛ آنچه گفتيم دلايلي بود كه به فرد و به سلامتي او كه در واقع غايت نهايي علم طب نيز همان است مربوط مي شد .
    اما احياي طب سنتي نتايج اجتماعي مهمي نيز در بردارد كه اكنون بدانها اشاره مي كنيم . مهمترين نتيجه اجتماعي احياي طب سنتي ، اين است كه با اين كار ما مي توانيم تا حدودي به نوعي خودكفايي برسيم . اين خودكفايي دو جنبه دارد كه يكي علمي و ديگري اقتصادي است . ما امروزه در طب جديد از نظر علمي يكسره ريزه خوار و جيره خوار علم غربي هستيم .
    داروهاي شيميايي را يا مستقيماً از خارج وارد مي كنيم و يا اگر در كارخانه هاي داخلي تهيه مي كنيم ، فرمول و طرز تهيه آنها به دنياي غرب تعلّق دارد و از اين نظر از لحاظ علمي وابسته به ديگرانيم .
    از لحاظ اقتصادي نيز پولي كه بابت خريد داروها و يا بابت خريد امتياز ساخت آنها به ديگران مي پردازيم ، رقم هنگفتي است . با احياي طب سنتي ، اين هر دو وابستگي دست كم تا اندازه اي كم خواهد شد ؛ نه تنها از خروج مقداري از ارز كشور به خارج جلوگيري مي شود بلكه با عطف توجه به كشت گياهان دارويي و صنايع وابسته بدان ، در داخل كشور از روستا گرفته تا شهر ، كار توليدي مفيدي ايجاد خواهد شد .
    تنوع آب و هوا و خصوصيات اقليمي فلات ايران به اندازه اي است كه انواع بسياري از گياهان نادر طبي در اين سرزمين مي رويد كه بي ترديد با رونق گرفتن تهيه گياهان دارويي ، مي توان قسمتي از آن را نيز صادر كرد . نتيجه اجتماعي ديگري كه از احياي طب سنتي عايد همگان مي گردد ، ارزاني اين طب است .
    با احياي طب سنتي در بسياري موارد ، بسته هاي گياهان دارويي ارزان قيمت ، جاي شيشه ها و جعبه هاي گران قيمت دار را خواهد گرفت و اين نكته اي است كه از فرط وضوح نيازي به توضيح آن نيست ، و تأثيري كه كاهش مخارج درمان مي تواند در همه طبقات اجتماع و مخصوصاً طبقات كم درآمد داشته باشد ،‌ناگفته آشكار است . « آسـان بودن تربيت طـبيبان سـنتي » نيز يـكي ديگر از دلايلي است كه احياي طب سنتي را ايجاب مي كند .
    با سر و سامان گرفتن طب سنتي ، مي توان در دوزه هاي كوتاه مدت ، گروه قابل توجهي را به عنوان متخصص اين طب تربيت كرد . البته همين جا بايد گفت كه تربيت طبيبان سنتي ما را يكسره از طب جديد بي نياز نخواهد كرد .
    مهم اين است كه ما بتوانيم قلمرو سودمندي و صلاحيت طب سنتي را مشخص سازيم و سپس در آن قلمرو به طبيبان سنتي اجازه فعاليت و مداوا دهيم .
    ما كه در جامعة خود در همة شؤون و مخصوصاً در طب با كمبود نيروي انسانس مواجهيم ، خواهيم توانست با صرف نيروي نسبتاً كمي ، قسمتي از اين كمبود را جبوان كنيم .
    در اين مورد مخصوصاً مي توانيم از تجربيات كشورهايي نظير هند و پاكستان كه در آنها طب سنتي ما به صورتي رسمي و مستقل تدريس مي شود ، به خوبي استفاده كنيم . چرا با طب سنتي مخالفت مي شود ؟ در اينجا ممكن است پس از اين همه دلايلي كه براي اثبات امكان موجوديت و مفيد و حتي ضروري بودن طب سنتي اقامه شده ، اين سؤال پيش ايد كه پس اصولاً چرا با طب سنتي مخالفت مي شود ؟ وقتي گفته مي شود كه غرض از احياي طب سنتي ، نفي مطلق طب جديد بلكه استفاده از جنبه هاي مثبت اين طب است ، و وقتي به جرأت مي توان گفت كه حتي سرسخت ترين مخالفان طب سنتي نيز نمي تواند منكر اين شوند كه در طب سنتي جنبه هاي مفيدي هم وجود دارد ، ديگر مخالفت با طب سنتي و حتي كوتاهي در احياي آن چه دليلي مي تواند داشته باشد ؟ حقيقت امر اين است كه مخالفت با احياي طب سنتي ، آن هم بدينگونه كه مورد نظر است نمي تواند دليل علمي و طبي داشته باشد .
    علت عمده افول طب سنتي در ايران دو چيز است : نخست خودباختگي ماست نسبت به تمدن غربي ، و روي گرداني از هر آنچه خود داشته ايم و از هر آنچه نام « سنت » بر آن نهاده شده است .
    همچنانكه در آغاز مقاله گفتيم ، فرض و بنياد همه داوريهاي غالب ما اين است كه هر چيز كه به گذشته تعلق دارد ، در خور آدم امروز نيست و هر چه به مغرب زمين تعلق دارد ، خوب و درست و مفيد است .
    طب سنتي ، يكي از قربانيان فراوان اين طرز تلقي ما از فرهنگ گذشته ماست . ما از خود بيگانه شده ايم تا با غير آشنا شويم .
    غافل از آنكه وقتي از خود بيگانه باشيم ديگر كسي نمي ماند تا با غير آشنا شود ، اين است كه از اينجا مانده ايم و از آنجا رانده .
    از طب سنتي بريده ايم به همان دليل كه از هنر سنتي دور مانده ايم و به همان دليل كه از هر سنتي محروم گشته ايم : ما سنت را دوست داريم اما به شرطي كه به ما نزديك نشود ؛ يعني دوست داريم آن را از دور تماشا كنيم و راجع به آن صحبت كنيم نه اينكه با آن زندگي كنيم . براي فهم علت دوم مخالفت با طب سنتي ، بايد ديد احياي طب سنتي به چه كساني ضرر مي زند ؛ احياي طب سنتي آن دسته ز سرمايه داران بزرگ خارجي و نمايندگان آنها و به آن دسته پزشكاني كه با جان آدمي سوداگري مي كنند زيان مي رساند . همانطور كه هر اتومبيلي كه در جاده ها و خيابانها در حركت است ، از آن لحاظ كه دائماً مصرف كننده لوازم يدكي گران قيمت است ، به منزله يك شعبه مصرف سيّار هميشگي به كارخانه سازنده سود مي رساند .
    همان طور هم هر انسان ، مادام كه به داروهاي شيميايي گران قيمت محتاج است ، يك مشتري بالفعل دائمي كارخانه سازنده دارو محسوب مي شود و پيداست كه بالاخره در ميان سرمايه داران كارخانه هاي داروسازي و واسطه هاي دارويي و پزشكان ، كساني پيدا مي شوند كه سود خود را بر سلامت ديگران ترجيح مي دهند ، و همين كافي است تا با هر اقدامي كه حتي احتمالاً موجب كم شدن سود كلان آنها مي شود ، به مخالفت برخيزند .
    البته اين سخن بدين معني نيست كه هر كس با طب سنتي مخالف است ، بيمناك درآمد خويش است ، اما اين حكم درباره بسياري از مخالفان صدق مي كند . از كجا بايد آغاز كرد ؟ براي اينكه در اين مقاله ، حرف را لااقل تا دروازه عمل پيش آورده باشيم ، دو پيشنهاد عرضه مي كنيم : نخست اينكه تصميم گرفته شود نشريه ادواري خاصي به نام « طب سنتي ايران » انتشار يابد كه زير نظر هيأت تحريريه صالحي ، عرصة عرضه مقالات علمي موافق و دانشگاهي ايران حضور مداوم داشته باشد و در حقيقت به منزله ادامه اين كنگره خواهد بود .
    ديگر اينكه چون احياي طب سنتي كاري نيست كه با صدور يك بخشنامه و قطعنامه عملي باشد و بنايي كه خراب كردن آن صد سال طول كشيده ، به يك روز و يك ماه ساخته نمي شود ؛ در اين راه مشكلات فراواني در كارست و مطالعات بسياري بايد صورت گيرد ، اما در هر حال مسلم است كه بايد كاري آغاز شود . بدين منظور پيشنهاد مي كنيم كه يك مؤسسه علمي جهت مطالعات مربوط به طب سنتي ايجاد شود .
    و چه بهتر است كه اين مؤسسه وابسته به دانشكده پزشكي يكي از دانشگاههاي كشور باشد . گردآوري كتابهاي قديم و جديدي كه به زبانهاي شرقي و غربي به انحاء در خصوص طب سنتي نگاشته شده ، گردآوري نمونه هاي گياهان دارويي ، تهيه مشخصات و خواص و كمك به عرضه صحيح آنها ، تدريس درسهايي درباره طب سنتي در متن برنامه هاي دانشكده هاي طب جديد و فراهم آوردن مقدمات ايجاد دوره هاي تربيت طبيبان سنتي مي تواند از جمله وظايف اين مؤسسه علمي باشد .
    باشد كه پيش از آنكه آخرين دكانهاي عطاري اين مرز و بوم براي هميشه بسته شود و پيش از آنكه پيرمرداني كه هم اكنون آخرين حاملان يك سنت هزاران ساله اند ، بميرند ، به خاكستر نيمه گرم طب سنتي ايران نفس پاك تازه اي دميده شود .
    بر گرفته شده از : کتاب مجموعه مقالات درباره طب سنتی ایران
    نویسنده : دکتر غلامعلی حداد عادل

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •