به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.

    چند شعر کوتاه از شاعران مشهور ایران


    بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
    فکری به حال خویش کن این روزگار نیست!
    عماد خراسانی

    جوونی هم بهاری بود و بگذشت
    به ما یک اعتباری بود و بگذشت
    میون ما و تو یک الفتی بود
    که آن هم نوبهاری بود و بگذشت
    باباطاهر

    روی بنمایی و دل از من شوریده ربایی
    تو چه شوخی که دل از مردم بی‌دیده ربایی
    تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن
    دل شوریده روا نیست که دزدیده ربایی
    شوریده شیرازی

    چه می‌شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
    تمام روز و شب زلف خدا را شانه می‌کردم
    نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
    اگر می‌شد همه محراب را میخانه می‌کردم
    علیرضا قزوه


    وقتی تو گریه می‌کنی، ای دوست در دلم
    انگار که ابرهای جهان گریه می‌کنند
    حسین منزوی


    بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
    چرا که سنگ صبور است و محرم راز است
    ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
    کبوتری که زیادی بلند پرواز است
    سعید بیابانکی

    چون بلبل مست راه در بستان یافت
    روی گل و جام باده را خندان یافت
    آمد به زبان حال در گوشم گفت
    دریاب که عمر رفته را نتوان یافت
    خیام

    چرا مردم نمی‌دانند
    که لادن اتفاقی نیست،
    نمی‌دانند در چشمان دم جنبانک امروز
    برق آب‌های شط دیروز است؟
    چرا مردم نمی‌دانند
    که در گل‌های ناممکن هوا سرد است؟
    سهراب سپهری

    از اهل زمانه عار می‌باید داشت
    وز صحبت‌شان کنار می‌باید داشت
    از پیش کسی کار کسی نگشاید
    امید به کردگار می‌باید داشت
    ابوسعید ابوالخیر

    سلام، خداحافظ / چیزی تازه اگر یافتید / بر این 2 اضافه کنید / تا بل / باز شود این در گم شده بر دیوار...
    حسین پناهی



    جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم تو را / ور قصد آزارم کنی هرگز نیازارم تو را / زین جور بر جانم کنون، دست از جفا شستی به خون / جانا چه خواهد شد فزون، آخر ز آزارم تو را / رخ گر به خون شویم همی، آب از جگر جویم همی / در حال خود گویم همی، یادی بود کارم تو را...
    انوری

    منبع: khorasannews.com
    

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •