|
|
|
|
شبم سراب و روزم سراب......
راستی !....
کدامین چشمه ی جوشانی که بی تو کویرم ؟...
شب و من و تنهایی....
خسته ام.....
از همه ی اقاقیهایی که ،
روییدند وخشکیدند و نوید آمدنت را با خود نیاوردند.....
از همه ی پرستوهایی که کوچیدند وباز آمدند و
تو را ندیدند.....
از همه ی پروانه هایی که سر از پیله در آوردند و
حضورت را نخواستند.....
من نالایق ترینم ؟
یا آنها بخیل ترین ؟.....
سرمای عجیبی است !....
یلدای فراقت تمامی ندارد... .
http://nasimbahar.blogsky.com/
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)