به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.

    دعای امام حسین(ع)هنگام ورود به کربلا

    حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم سال 61 هجری وارد « کربلا » شد. امام حسین علیه السلام پرسید:« نام این زمین چیست؟»


    گفتند:« کربلا».


    امام گریست و فرمود:« کرب و بلا.» آن گاه فرمود:« ام سلمه به من خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و من نیز بودم. من گریستم. پیامبر مرا در دامان خود نشاند. جبرئیل گفت:« آیا او را دوست می داری؟» فرمود:« آری!» گفت:« امت تو او را خواهند کشت و اگر می خواهی، تربت آن زمین را که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم.


    پیامبر فرمود:« آری»


    پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد »


    امام حسین علیه السلام خاک آن زمین را بوسید و فرمود:« این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد».


    در روایت دیگری امام علیه السلام چون به زمین کربلا رسید پرسید:« نام این زمین چیست؟ » گفتند:« کربلا»


    فرمود:« پیاده شوید! این جا جایگاه فرود بارهای ماست و ریخته شدن خون ما و محل قبرهای ما. جدم رسول خدا مرا چنین خبر داده است».


    آن گاه اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه خود را فرود آوردند؛ حرّ هم پیاده شد و لشگر او در مقابل امام اردو زدند.


    در روز دوم محرم، امام حسین علیه السلام پس از ورود به سرزمین کربلا به اصحاب خود فرمود:«مردم بندگان دنیا هستند و دین را همچون غذایی می دانند که تا زمانی که مزه خوش داشته باشد، آن را نگاه می دارند، اما هنگامی که (مزه اش عوض شود و) آزمونی در کار باشد، تعداد دینداران اندک می شود».


    امام حسین علیه السلام پس از ورود به کربلا، فرزندان و برادران و اهل بیت خود را جمع کرد؛ بعد نظری بر آنها انداخت و گریست و گفت:« خدایا! ما عترت پیامبر تو، محمد، هستیم. بنی امیّه ما را از حرم جدمان راندند و در حق ما جفا کردند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و ما را بر آنها پیروز گردان».


    ام کلثوم، دختر امام علی علیه السلام، به امام علیه السلام گفت:« ای برادر! در این وادی احساس عجیبی دارم و اندوه هولناکی بر دل من سایه افکنده است».

    امام حسین علیه السلام خواهر را دلداری داد و آرام کرد.(سایت راسخون)
    برگرفته از:
    • مقتل الحسین مقرم، ص 193.
    • وقایع الایام خیابانی، ص 171.
    دانشنامه رشد

    منبع: جام جم

    ویرایش توسط صدای رسا : 2013-11-06 در ساعت 10:49

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •