به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.

    ازآداب و رسوم شیرین و جشن‌های شب یلدای شهرها ی مختلف بدانیم

    یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد و چون شب یلدا، با میلاد مسیح تطبیق میکرده، از این رو بدین نام نامیده‌اند. باید توجه داشت جشن میلاد مسیح که در 25 دسامبر تثبیت شده، در اصل جشن ظهور میترا بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی، آنرا روز تولد عیسی قرار دادند...


    در ایران باستان، برای دی ماه چهار جشن وجود داشت که شامل روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم این ماه بود. اما امروزه، ایرانیان تنها نخستین روز دی ماه، یعنی درازترین شب اول زمستان که ( شب یلدا، آخرین شب پاییز، پایان قوس، آغاز جدی ) است، را جشن میگیرند. در اصطلاح قدیم، شب اول زمستان را شب چله میگویند. مردم، زمستان را در حقیقت دوماه یا دوبخش میدانند که 40روز اول را چله بزرگ و 40 روز آخر را که مصادف با جشن سده است، چله کوچک مینامند.


    پیشینیان براین باور بودند که در این شب، فرشته بد ی ها ( اهریمن) با فرشته‌ی خوبیها ( امشاسپندان ) به جنگ میپردازند و در این نبرد طولانی که برابر درازترین شب سال است، بالاخره فرشته‌ی خوبیها، اهریمن را شکست داده و تاریکی از روشنایی شکست میخورد و صبح بعد زاده شدن مجدد خورشید، آغاز میگردد. زایش خورشید و آغاز دی را، آیین‌ها و فرهنگ‌های بسیاری از سرزمین کهن، آغاز سال قرار داده‌اند و به شگون روزی که خورشید از چنگ شب‌های اهریمنی نجات مییافت، روزی مقدس برای مهرپرستان بود.

    جشن شب چله، بعد از نوروز تنها جشنی است که همواره در میان ایرانیان پایدار مانده است و علت پایداری آن را میتوانی:

    - باور دینی کهن مهرپرستان یعنی زایش خورشید و مهر دانست.

    - پایان کار کشاورزان و برداشت محصولات خود و آغاز فصل استراحت آنها دانست که با مهاجرت روستاییان به شهر، این جشن که یادآور روزگاران گذشته ایرانیان است، به میان مردم شهر نشین نیز رخنه کرده و پایدار مانده است.

    سنایی میگوید:

    به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
    که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا


    آیین شب یلدا در گوشه و کنار ایران زمین

    مردم ایران در شهرها و روستاهای مختلف با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم ویژه‌ی خود شب چله را جشن میگیرند، که در اینجا به طور مختصر، به ذکر چگونگی برگزاری این جشن عمومی و خانوادگی در چند منطقه و شهر ایران میپردازیم:

    خراسان:

    خراسانیها معتقدند که در شب چله، باید از میوه‌هایی که دارای خواص ویژه‌ای هستند خورد تا سال آینده خواص آنها در بدن باقی بماند. این میوه‌ها شامل هویج، گلابی، انار، زیتون سبز، خربزه و هندوانه است، که در میان میوه‌ها، هندوانه از میوه‌های اصلی است که باید در شب چله خورده شود. چراکه میگویند هندوانه « گرمیت مغز» و « سوزندگی جگر» را دفع میکند. همچنین معتقدند هرکس در شب چله هندوانه بخورد جگرش لک برنمیدارد. البته بعد از خوردن هندوانه، رسم براین است که پوست هندوانه را به پشت بام همسایه میاندازند تا اگر استطاعت خرید این میوه را ندارد پوست آنرا بتراشد و بخورد و این عمل تا بام همسایه‌ی هفتم ادامه دارد. از مراسم دیگر این شب فرستادن خوانچه میوه است که از طرف داماد و برای خانواده عروس فرستاده میشود. این خوانچه، پر از میوه با هدایای مناسب از قبیل قواره پارچه، دستبند یا گردن بند برای عروس است. در این خوانچه باید لااقل هفت رنگ میوه ( انار، انگور، پرتقال، سیب، گلابی، هندوانه و …) وجود داشته باشد.

    شیراز:

    اکثر خانواده‌ها در شیراز همانند شهرهای دیگر ایران، این شب را به شب زنده‌داری میپردازند، آنها از دوستان و آشنایان خود دعوت میکنند و برای پذیرایی میهمانان سفره‌ای میگسترند که بیشباهت به سفره‌ی هفت سین نوروز نیست. در این سفره آینه، قاب عکس حضرت علی، دولاله و چند شمع روشن، اسفند و انواع تنقلات شامل نخودچی، کشمش، حلوای ارده و آجیل مشکل گشا، رنگینک، ارده شیره، خرما، انجیر، به همراه چند شاخه گل قرار میگیرد. غذای ویژه شیرازیها در این شب هویج پلو به همراه کشمش، مغز گردو و رب است. در این شب، همه‌ی افراد خانواده تا دیر وقت به شوخی، گفتگو، خاطره گویی و مشاعره میپردازند و گرفتن فال حافظ بخصوص در این شب رواج فراوان دارد.

    مازندران:

    دو روز مانده به شب چله، در نقاط مختلف مازندران مردم به تهیه‌ی مقدمات این شب میپردازند و بعد از غروب آفتاب، آن شب را جمع شده و دور کرسی مینشینند و سالمندان حاضر در مجلس به تعریف از سردی زمستان و دوره‌های یخبندان گذشته، داستان‌ها و افسانه‌های میپردازند. آنها بعد از صرف شام و چای، روی کرسی، سفره‌ای پهن میکنند که در آن سفره، خوراکیهایی از قبیل: پرتقال، نخود برشته، کشمش، بادام شیرین، نارنگی، سیب، لیموترش، خربزه و هندوانه که شاه میوه این مجلس است، به اضافه انواع تنقلات و شیرینیهای محلی وجود دارد. افراد خانواده‌ها به شوخی، بذله گویی و گفت و شنود و تفال به دیوان حافظ میپردازند. در پایان جشن، هر نفر با چشم‌های بسته تعدادی گردو برداشته و هنگام خواب زیر تشک خود گذاشته و صبح گردوها را میشکند اگر مغز آن سفید و خوب بود، نیت‌اش برآورده میشود. همچنین در این شب برای دخترانی که نامزد دارند، از طرف داماد « خرجی »‌میفرستند. داماد در این خوانچه، تمام چیزهایی که برای شب چله لازم است به اضافه‌ی ماهی و مرغ قرار میدهد و بعد از غروب آفتاب به خانه‌ی همسر آینده خود میفرستد.

    مردم مازندران معتقدند که اگر در این شب ننه سرما گریه کند، هوا بارانی و اگر پنبه‌های توی لحاف را بریزد بیرون برف و اگر گردنبند خود را پاره کند تگرگ میبارد.

    گیلان:

    در گیلان و شهرها و روستاهای آن، شب چله را جشن میگیرند، و هرکس بنا به توانایی مالی خود میوه و آجیل تهیه میکند. میوه‌ها شامل: انار، لیمو، پرتقال و هندوانه است. مردم گیلان، خوردن هندوانه را واجب و مفید میدانند. آنها هندوانه‌هایی که محصول بوستان خودشان بوده را برای شب چله در ساقه‌های برنج بافته شده نگه میدارند. افراد خانواده با چند خانواده که خویش و قوم هستند، در یک جا برگرد سفره‌ای جمع میشوند وبه گفتگو و ترانه خوانی و بزن و بکوب میپردازند.

    کسانی که نامزد دارند برای همسر آینده‌ی خود « شب چله گر » میفرستند که اگر این کار را نکنند به علت ترک رسم، مورد سرزنش خانواده‌ی عروس قرار میگیرند.

    لرستان:

    مردم لرستان در شب چله، با گوسفند یا بوقلمونی که برای شب چله، پروار و چاق کرده‌اند غذا تهیه میکنند. افراد خانواده‌ها به همراه بزرگان خانواده‌ها دور هم جمع میشوند، به گرفتن فال و تعریف داستان و خاطره میپردازند. آنها برای این شب مانند دیگر شهرهای ایران انواع تنقلات و میوه‌ها، خربزه و هندوانه تهیه میکنند. در شب چله نیز نوجوانان و جوانان محله‌های مختلف در لرستان، به گروه‌های دو یا چهار نفری تقسیم شده و به پشت بام خانه‌ها میروند و از مسیر دودکش بخاریهای خاموش خانه‌های قدیمی یا جلو پنجره‌ها، شال میفرستند و با خواندن ترانه‌های مخصوص این شب تقاضای آجیل و تنقلات میکنند و صاحب خانه نیز مقداری از مواد خوراکی آن شب را به پرشال میبندد و با تکان دادن شال اشاره میکند که بالا بکشند.

    البته در همه‌ی مناطق کشور در این شب و روز پس از آن، آیین‌های ویژه‌ای انجام میشود که به سبب مختصر بودن این نوشتار، از وارد شدن به همه‌ی آنها معذور بودیم. البته شباهت در آیین‌ها. خود از دلایلی بود که ما را به گزینش و ارائه آیین‌های چند استان و منطقه محدود داشت.

    منبع:تبیان

  2. کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : مریم مرادی (2015-11-24)
  3.  

  4. #2
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.
    یلدا در قزوین

    شب یلدا بلندترین شب سال و یکی از بزرگترین جشن‌های ایرانیان است، این جشن هر ساله با شور و شیرینی خاصی در بین خانواده‌های مردم قزوین برگزار می‌شود. دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی‌ را برپا می‌دارند که در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد.


    در ایران و سرزمین‌های هم ‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام شب چله یا شب یلدا نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است.مردم قزوین همانند دیگر مردم ایران در شب یلدا، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگ‌ترها می‌گذرانند. به عقیده بزرگ‌ترها آوردن میوه‌های مختلف خشک و تر و میوه‌های سرخ فام که به «شب چله» معروف است، همراه با خوراکی‌های دیگر شگون داشته و زمستان پر برکتی را نوید می‌دهد.


    قزوین به دلیل اینکه در شاهراه ارتباطی بین چند استان قرار گرفته است دارای چهار راه فرهنگی است و اقوام مختلفی مانند کرد، ترک و لر در این شهر زندگی می‌کنند و هر یک آداب خاصی را در شب یلدا برگزاری می‌کنند.آیین شب یلدا در قزوین خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی ‌هستند.ولی مردم قزوین در شب چله بر خلاف عید نوروز آجیل شور و شیرین تهیه می‌کنند و همچنین آنان از باسلق که شیرین است در کنار تخمه شور استفاده می‌کنند تا شب‌نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره بزنند.


    پسته در بین مردم قزوین جایگاه خاصی دارد و تک‌‌تک عناصر فرهنگی از آن به عنوان آجیل شب چله استفاده می‌کنند و از آنجایی که باقلوا شیرینی مخصوص قزوین است. مردم در شب چله کامشان را با خوردن آن شیرین می‌کنند.


    شب‌نشینى در شب چله از آداب و رسوم خاصی است که از دیرباز این سنن در بین مردم قزوین در شب یلدا اجرا می‌شود و در آن اعضای خانواده به خانه بزرگ‌تر مانند مادربزرگ و پدر بزرگ می‌روند تا در شب چله که طولانی‌ترین شب سال است با هم باشند و با گوش کردن به قصه‌گویی بزرگ‌ترها از دور هم بودن لذت ببرند.

    ه


    ر فردی در شب چله هندوانه بخورد در تابستان سال‌آینده دچار عطش نمی‌شود


    حافظ‌خوانی و گرفتن فال حافظ در شب چله از دیگر رسوم قزوینی‌ها است که تاکنون زنده نگه داشته شده و در آن اعضای خانواده به ویژه جوانان با نیت کردن یک آرزو و قرائت فاتحه‌ای برای حافظ از وی یک فال خوب طلب می‌کند. خوردن میوه‌های متنوع در شب یلدا هر یک با هدف خاصی صورت می‌گیرد، در قزوین نیز خوردن انار از آیین مردم این شهر در این شب است، آنان انار را دون دون می‌کردند و آن را داخل ظرفی می‌ریختند تا در شب چله میل کنند.


    این دانه‌های انار همانند یاقوت در این شب در جمع اعضای خانواده می‌درخشید و قلب‌های آنان را روشن می‌کرد.خوردن هندوانه در شب یلدا از دیگر رسوم مردم قزوین بود. از آنجایی که هندوانه در اواخر پاییز نبود‌، آنان هندوانه را از فصل تابستان در انبار کاه در مکانی نه سرد و نه گرم نگه می‌داشتند تا این میوه خوشمزه نپوسد تا آن را در شب چله در بین اعضای خانواده با یکدیگر بخورند و معتقد بودند هر فردی که در این شب هندوانه بخورد در تابستان سال‌آینده دچار عطش و تشنگی نمی‌شود.


    خوردن خرمالو از میوه‌های دیگر مردم قزوین در آیین شب یلدا بود و از آنجایی که از قدیم این میوه به وفور در این شهر یافت می‌شد به همین دلیل جایگاه خاصی در بین آنان داشت و اکنون نیز تهیه کردن آن در شب یلدا از آیین‌های مردم این شهر است.


    در گذشته بعضی از مردم قزوین در شب یلدا شام کله پاچه می‌گذاشتند و بعد از خوردن شام، استخوان‌های آن را بیرون نمی‌ریختند و آن را نگه می‌داشتند تا در فصل بهار و یا پاییز در جالیز و زمین کشاورزی بریزند و برخی دیگر استخوان‌های کله پاچه را می‌سوزاندند و گرد آن در جالیز می‌ریختند تا با انجام این دو روش محصولاتشان شته نزند.


    بعضی از مردم قزوین نیز به مناسبت شب چله آش شیر برنج درست می‌کردند و آن را با شیره می‌خوردند و عقیده داشتند که خوردن آن در این شب خاصیت فراوانی دارد.





    در روستاها مردم قزوین در شب چله مراسم کرسی سری را برگزار می‌کردند


    رسم شال انداختن از رسوم گذشته شب یلدا در روستاها مردم قزوین بود، در این مراسم پسر جوانی که از دختر خانواده‌ای خوشش می‌آمد و از او درخواست خواستگاری داشت در شب چله شالش را از سقف پشت بام خانه آن دختر از درجی سران یا باجه خانه آویزان می‌کرد و اگر خانواده دختر تمایل به دادن دخترشان به این پسر جوان بودند به‌ آن شال هدیه‌ای می‌بستند.


    معمولاً در بین خانواده دختر مرسوم بود که جورابی را به این شال می‌بستند و برخی دیگر هم جوراب به این شال می‌دوختند و داخل آن که کیسه مانند بود هدیه می‌گذاشتند این هدیه‌ها در حد یک جفت جوراب و یک مشت نخود کشمش بود. البته این مراسم به صورت نمادین در روستاها برگزار می‌شد.زمانی که دختر و پسر نامزد بودند، در روستاها مردم قزوین در شب چله مراسم کرسی سری را برگزار می‌کردند؛


    در این مراسم خانواده پسر مجمع‌ای را روی کرسی می‌گذاشت و دور مجمع را تزیین می‌کرد. و سپس داخل آن را با توجه به وسع مالی هدیه‌ای مانند یک قواره لباس، کله قند،‌ میوه و آجیل می‌گذاشت و آن را در این شب به منزل دختر که نوعروس بود، می‌برد.


    منبع:negahmedia.ir
    ویرایش توسط صدای رسا : 2015-11-23 در ساعت 12:42

  5. کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : مریم مرادی (2015-11-24)
  6. #3
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.
    آداب و رسوم شهرهای مختلف در شب یلدا

    مادربزرگ دور کرسی جمعمان می‌کرد و گندم برشته در دست‌هایمان می‌ریخت. پشت غول‌ها را در سیاهی شب بلند یلدا به امید آمدن دوباره خورشید به زمین می‌زد. مادربزرگ می‌گفت: آخر داستان، این زمستان است که تمام می‌شود و سیاهی‌اش می‌ماند برای زغال... .
    شب آخر پاییز یعنی اولین شب شروع زمستان به بهانه دقایقی طولانی‌تر شدن شب، به شب یلدا معروف است. همین دقایق طولانی‌تر شدن این شب باعث شده هر گوشه این سرزمین رنگارنگ مردم با آداب و رسومی کهن دور هم جمع شوند؛ آداب و رسومی که این روزها غبار فراموشی بر آن پاشیده شده و تنها کمی از آن باقی مانده است. آداب و رسوم شب یلدا پیوند عمیقی با فرهنگ اسلامی و ایرانی این سرزمین دارد. چند نمونه از این آداب و رسوم جالب را مرور می‌کنیم.

    خواندن کتاب و قصه‌گویی در شب یلدادر گذشته، نبودن رسانه‌های تصویری و مکتوب باعث می‌شد فرهنگ شفاهی سینه به سینه منتقل شود، قصه‌گویی و نقل افسانه‌ها از این فرهنگ برخاسته‌اند. با مکتوب شدن داستان‌ها و ورود اسلام به ایران، مطالعه کتب از جمله قرآن و داستان‌های کهن ایرانی در شب یلدا نیز مرسوم شد. برای مثال، در فریدون‌شهر خور ختم انعام می‌گیرند و به تلاوت‌کنندگان هدیه می‌دهند. شبیه این مراسم در طالقان نیز در خانه بزرگ دِه برگزار می‌شود، مردم در خانه بزرگ ده جمع می‌شوند، وی قرآن می‌خواند و برای پرباری محصول دعا می‌کند.

    گلپایگانی‌ها شاهنامه‌خوانی را با نام حضرت علی (علیه‌السلام) شروع می‌کنند و درتهران قدیم هم رفتن به قهوه‌خانه و گوش دادن به صدای نقال رواج داشت. در شاهرود هم 90 بیتی ملاقات خضر و امام علی (ع) را می‌خوانند.

    در کردستان نیز تا بانگ خروس داستان حسین کُرد می‌گویند و هرکس در حین داستان حرف بزند، جریمه می‌شود.

    مادربزرگ‌های قزوینی داستان ننه سرما می‌گویند. اگر ننه‌سرما گریه کند باران می‌بارد، اگر پنبه لحاف‌ها را بیرون بریزد، برف می‌بارد و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود، تگرگ می‌بارد.

    کرمانی‌ها هم افسانه قارون می‌خوانند، پیرمرد هیزم‌شکنی که شب یلدا به خانه فقرا می‌رود و به جای هیزم، طلا به آن‌ها هدیه می‌کند.

    این داستان‌ها بخشی از اعتقادات مردم را نشان می‌دهد و مبارزه خیر و شر، پیروزی خوبی بر بدی در تمامی افسانه‌ها و داستان‌های ایرانی هویداست.

    آوازخوانی در شب یلداخواندن سرودها و آوازهای محلی متناسب با شب یلدا و زمستان با گویش و لهجه محلی هر استان بخش دیگری از آداب کهن این شب است.

    در شرق بابل رج‌خوانی می‌کنند، افراد به ترتیبی که نشسته‌اند باید نوبت به نوبت سرود و آواز بخوانند. در خمین نیز فردی که صدای خوبی دارد نام خوراکی‌های شب یلدا را می‌گوید و بقیه هم در جواب باز شب یلدا اومد را تکرار می‌کنند و در کاشمررسم کله فریادی اجرا می‌شود. فردی نی و دیگری درباره زمستان می‌خواند.

    آوازهای محلی به دور از یأس و نا امیدی سرشار از رنگ و شادی برای نشاط بیشتر در این شب‌ها اجرا می‌شود.

    بازی در شب یلدابازی برای بالا رفتن همکاری، شادی و همدلی بهترین الگوست. ایرانیان از دیر باز به بازی توجه خاصی نشان می‌دادند؛ به طوری که در تمامی جشن‌ها از جمله یلدا بازی‌های محلی به صورت گروهی اجرا می‌شد و کمتر شاهد اجرای بازی‌های انفرادی هستیم.

    در آذربایجان، جوراب‌بازی مرسوم است. این بازی شبیه گل یا پوچ است با این تفاوت که تیم مقابل باید جای سکه را در جوراب حریف تشخیص دهد. نقل معما و مسابقه خواندن دوبیتی آذری هم مرسوم است. همدانی‌ها هم فنجان بازی می‌کنند و گل را زیر فنجان مخفی می‌کنند.

    جوانان خرم‌آبادی هم بازی خاصی برای شب یلدا دارند که به آن شنه‌برگی می‌گویند. شانه‌ای را وسط می‌گذارند، دو نفر با یک فاصله مشخص از شانه می‌نشینند. باید با یک دست شانه به سمت خود بکشند. جریمه بازنده خریدن شب‌چره (خوراکی‌های شب یلدا) است.

    مازنی‌ها هم بازی سؤال تکی بازی را در شب یلدا اجرا می‌کنند. به این صورت که یک نفر روی زمین دراز می‌کشد و لیوانی روی پیشانی او می‌گذاشتند، داخل لیوان آب می‌ریزند. فرد باید طوری بلند شود که آب از لیوان به زمین نریزد. فرد بازنده جریمه می‌شود.

    در کردستان هم بازی محلی رواج دارد. چوبی 30 سانتیمتری را دو نفر که نشسته‌اند و پاهایشان را به هم چسبانده‌اند به سمت خود می‌کشند، برنده کسی است که دیگری را با فشاری که وارد می‌کند از زمین بلند کند. به این بازی گورناکشی می‌گویند.

    خوردنی‌ها در شب یلدایک‌سری از تنقلات شب یلدا در تمامی استان‌ها به صورت مشترک استفاده می شود؛ اما بعضی تنقلات به صورت اختصاصی با توجه به جغرافیای منطقه مورد توجه مردم آن خطه قرار گرفته است. برای مثال همان طور که در شمال ایران ماهی بزرگ از ملزومات سفره یلداست، در آذربایجان هم تزئین هندوانه با شال قرمز اهمیت ویژه‌ای دارد.

    مردم گیلان معتقدند در این شب چله باید 40 نوع خوراکی بخورند. خوراکی‌های همچون کدو پخته، حلوا، فندق، پسته، نقل، برنج برشته، خورشت تره، نخود برشته، شیرینی، هندوانه، پرتقال، لیمو، گلابی محلی، انار، خربزه و ... .

    در اردبیل نیز جوان‌ها با حبوبات کوبیده قووت درست می‌کنند، از آن می‌خورند و می‌خوابند و برای تعبیر خواب پیش بزرگ‌ترها می‌روند. در خراسان هم به خاطر وجود گیاه چوبک از ریشه این گیاه مایعی درست می‌کنند که کف می‌کند و آن را که با شیره انگور و گردو تزئین کرده‌اند، برای مهمان‌ها می‌آورند. جوان‌ترها برای شادی این کف را به سر و صورت همدیگر می‌مالند.

    در خوی نیز به مهمانان پشمک که شبیه برف است، هدیه می‌دهند و در شیراز انار پلو می‌خورند و در استان مرکزی هم برای غذای شب یلدا گوسفندی را قربانی می‌کنند و با دل و جگر آن جزلاق (جغول بقول) می‌پزند. در رودبار الموت پولک ماهی را در ظرفی می‌ریزند، اگر تعداد پولک‌های ماهی زوج بود سالی پر از بارندگی و برکت در انتظار است و در طول سال می‌گویند جفت آوردیم، ان‌شاءالله همیشه جفت بیاریم. در تهران قدیم هم مثل الموت و شمال کشور که با هندوانه فال می‌گیرند، فال گرفتن با خوراکی‌ها مرسوم بود. گردو را می‌شکستند، اگر پوک بود، آینده بدی را نشان می‌داد.

    مراسم و اعتقادات در شب یلدااعتقادات و باورهای مردم بخش اصلی مراسم و سنت‌ها را تشکیل می‌دهد؛ اعتقاداتی که انسان‌دوستی ایرانیان را نشان می‌دهد. برای مثال، در یکی از اعتقادات زیبا درکردستان، هر خانواده‌ای که استطاعت خوبی دارد برای خانواده‌های فقیر در همسایه خود شام می‌برد و برای زنان باردار خربزه ترش (کالک ترش) و تنقلات شب یلدا می‌برند.

    در مازندران هم برای همدلی به خانه کسانی که به تازگی عزیزی را از دست داده‌اند، می‌روند و التیام می‌دهند. در ایلام نیز برای کمک به فقرا جوان‌ها با چوب‌دستی به در خانه همسایه‌ها می‌روند و از همسایه‌ها برای فقرا تنقلات می‌گیرند که به این رسم شلی ملی گویند.

    مازنی‌ها در این شب بره سفیدی را به خانه می‌آورند برای برکت و در لرستان جوانان بالای پشت‌بام می‌روند و شعر می‌خوانند و از همسایه‌ها می‌خواهند درون شالی که همراهشان است، خوراکی بریزند. در کالپوش شاهرود دو رکعت نماز شکر می‌خوانند و دامغانی‌ها هم معتقدند این شب، شب خداوند است و به آن شب الله می‌گویند.

    بعضی از این رسم و رسومات جالب در چند استان کشور مشترک است؛ مثل رسمی که در آن خانواده داماد برای نو عروس لباس، هدیه و خوراکی می‌برند.

    پیشینیان این سرزمین برای دور هم بودن و شادی دنبال بهانه بودند و در این شادی‌ها یاد خداوند، کمک به فقرا، صله رحم و دوری از گناه را فراموش نمی‌کردند. حتی در این زندگی شهری یلدا بهانه‌ای است برای دورهم بودن به دور از همه تجملات و اسراف‌ها فقط برای در کنار هم بودن و دیدن بزرگ‌ترها و توجه به همسایگان و دوستان.

    مثل مادربزرگ‌ها که با امید به آمدن روشنی تا صبح از پیروزی قهرمانان افسانه‌هایش بر دیوها و غول‌ها برای فرزندانشان می‌گفتند. این روزها هم ما نیاز به داستان‌های امیدبخش مادربزرگ برای پیروزی بر غول‌های زمانه‌مان داریم. نیاز به همدلی، نیاز به کنار هم بودن، نیاز به آرامش و نشاط در زندگی این روزهای ما به شدت احساس می‌شود و سنت‌هایی چون یلدا اگر کارکرد اصلی خود را حفظ کند، می‌تواند بخشی از این نیازهای امروز جامعه ایرانی را تأمین کند.

    اذان صبح، پایان شب یلدای انتظار را نشانه گرفته؛ یلدایی که با همه سیاهی و طولانی‌بودنش، در مقابل روشنای صبح و تولد دوباره خورشید توان ماندن ندارد...

    و چه ضرب‌المثل زیبایی است: پایان شب سیه، سفید است...

    منبع: هفته نامه ی طراوت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •