|
|
|
|
پرده دوازدهم : شهریور سال 1341 است و زلزله ای که جان بیش از 20 هزار نفر از مردم بویین زهرا را گرفته است. عکسها را در روزنامه مبیند و کمبودهایی که در رزنامه ها مینویسند. اوسوار بر کامیون و بلندگو بدست و حتی ایستادن سرچهاراه برای اولین دست نیاز بسوی مردم دراز میکند. مردم به عشق پهلوان در یک مشارکت بیسابقه حتی از طلا و البسه خود نیز کوتاهی نمیکنند.
( شاید بهمین دلیل است که هنوز هرگاه زلزله میاید این رسم بین ورزشکاران است که به مردم کمک میکنند، نمونه بارز آن کمک های که در زلزله ورزقان شد)
در این بین پیرزنی به نزد تختی میاید و چادر را از سر کنده و به تختی میدهد و میگوید ببخشید که دیگر چیزی برای بخشیدن نداشتم. تختی پیشانی اش را میبوسد و چادرراپس میدهد. اینبار پیرزن چادر را برروی هدایا پرت میکند و ناراحت میگوید : یعنی ما فقیر و فقر حق بخشش نداریم؟ تختی میگوید مادر شما از هر ثروتمندی ثروتمندتر هستی و چادر را میپذیرد.
پرده آخر: 17 دیماه سال 1346 ، هتل آتلانتیک تهران. او که دوروز قبل در15 دی وصیت نامه ای تنظیم کرده است و حتی کاظم حسیبی را بعنوان وصی و سرپرست بابک پسرش کرده است چشم از جهان میبندد. شایعات خیلی زیاد است. ساواک یا خودکشی؟
مهم نیست . چه فرق میکند که مرگ چه نوع باشد ، مهم خود زندگی و روش آن است که تختی راه زندگی کردن را به زیبا ترین شکلی نشانمان داد
ویرایش توسط صدای رسا : 2014-01-07 در ساعت 11:27
با تشکر از وبلاگ http://diyalogham.blogsky.com در پایان یادآور میشوم که تمامی عکس ها از این وبلاگ بوده
موفق باشید
صدای رسا
کجایـی آقــا تــختی؟
زلزله بوئین زهرا
فرزندش بی حوصله شده گفت: مرحمت خشك و خالی كه فایده ای ندارد پسرم... البته ما... اما پیرزن خشمگینانه حرف پهلوان را قطع كرد و گفت، یعنی ما فقیر بیچارهها حق نداریم...؟
صورت پهلوان یك دفعه رنگ برداشت و رنگ گذاشت و شد مثل شاه توت و گفت: شما را به خدا این حرفها را نزنید. شما از هر ثروتمندی ثروتمندترید، حق دارترید چون كه بلند نظرتر و با گذشت ترید. پیرزن همین كه سرخ شدن صورت پهلوان را دید، افتاد به هقهق، اما چشمهایش را تندی با گوشه لچكش پوشاند و عقبعقب خودش را از جمع مردم كشاند بیرون و رفت. البته ساواك كه از این مساله مطلع شده بود خواست تا جلوی تختی را بگیرد اما نتوانست و تختی تا انتهای مسیر تعیین شده به راه خود ادامه داد. پس از جمع آوری كمكها تختی كه می دانست مردم به سازمان های دولتی برای توزیع اعتماد ندارند درخواست مؤسسه دولتی اعانات رد كرد و با كمك و راهنمایی دوستان خود و ورزشكاران قزوین به بوئین زهرا رفت و كمكها را مستقیما به دست مردم رساند.
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : اسلامی (2014-06-14)
صدای باد می آید
طنین شیون و نوحه
مگر رودابه مینالد؟
مگر سیمرغ می گرید؟
کدامین پیک یا رسته ست کاین پیغام بگزارد؟
تو در افسانه ها جاوید خواهی بود
زمان - این جاری بی رحم - هرگز قله بلندت
را نیارد شست
از این پس راویان قصه های پهلوانی- این
بهین تاریخ های زنده هر قوم - نقالان
ترا در قصه های خود برای نسل های بعد
می گویند
تو اندر سینه های گرم خواهی زیست،
تو با انبوه پاک مردمان خوب قلب شهر، خواهی ماند
شفق: آزرمگین رویت
سپیده: پاکی خویت
سلام صبحدم: مهرت
توان کوه: نیرویت
کبود شام: اندوهت
بسوکت ای بسوکت هرچه چشم پاک اشک افشان
من اینک در تمام چشم های پاک میگریم
من اینک در تمام آههای سرد مینالم
لب و دندان گزان با خاطر اندوهبار خویش
می گویم:
تو بودی رستم دستان نه با کاووس، بر کاووس
چرا اینسان بمیرد رستم دوران؟
چرا؟
افسوس...
فرازی از شعر نعمت میرزاده درباره ی جهان پهلوان تختی
ویرایش توسط صدای رسا : 2014-06-15 در ساعت 16:45
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : بهمن پور (2014-06-18)
مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)