|
|
|
|
نوشتن و گفتن از مردی که اسطوره یک ملت باشد و نامش بر سردر خیلی از ورزشگاهها و خیابانها حک شده باشد خیلی سخت است یادم است در تیزر فیلم جهان پهلوان تختی که بهروز افخمی ، ادامه فیلم ناقص علی حاتمی را ساخت ( کاش حاتمی زنده بود و خود می ساخت) این جمله دائم پخش میشد: که بود تختی؟
کودکی تختی
در کودکی و سر تراشیده در یک هیئت مذهبی
[/CENTER]
پرده اول : تختی در 5 شهریور 1309 در یک خانواده ضعیف در محله خانی آباد تهران بدنیا آمد( اصالتا" از ترک های همدان بود)غلامرضا 9 ساله است که روزی طلبکارها به خانه شان زیخته و آنها را ازخانه بدر کرده و دوشب را درکوچه بسر میکنند. این خاطره یکی از بدترین خاطرات کودکی غلامرضا است. همزمان با جنگ جهانی دوم که مجبورمیشود برای تهیه معاش کار کند و حتی به جنوب هم میرود.
[/
در حال بازی بیلیارد
منبع:http://diyalogham.blogsky.com
ویرایش توسط بهمن پور : 2014-02-25 در ساعت 23:32
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- خاطره ای نوروزی از استاد شفیعی کدکنی
- وصیتنامه سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره)
- اندیشه های شهید مطهری درباره ی روز قدس
- زندگینامه ی میرزا اسماعیل دولابی
- حاج میرزا علی فلسفی تنکابنی
- روزی که امیر کبیر گریه کرد!
- سخنان مقام معظم رهبری در خصوص روز قدس
- متن فرمان قتل امير كبير
- جانباز سرفراز در حال نماز
- زندگی به سبک مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیة الله العظمی فاضل لنكرانی
- زندگی نامه آیت الله شیخ اسماعیل معزّی (معزالّدین)اصفهانی
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : کیانا (2015-01-12)
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : کیانا (2015-01-12)
پرده چهارم: در روزگاری که ورزشکاران ما هم اکنون برای بازوبند کاپیتانی و امثال آن با یکدیگر مشاجره میکنند ، تختی در مراسم افتتاحیه المپیک 1960 رم ، زمانیکه پرچم را به او میدهند او آنرا به جعفر سلماسی ( وزنه بردار) میدهد و میگوید پرچم حق شما است چون اولین مدال المپیک را شما گرفتید و هرچه سلماسی اصرار میکند نمی پذیرد.
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : کیانا (2015-01-12)
پرده پنجم : المپیک 1964 توکیو است . وقتی با حریف نه چندان مطرح بلغاری بنام مصطفی اف بلغاری کشتی میگیرد ، تختی طوری مسابقه میدهد تا مساوی شود.حریف برنز میگیرد و خود به فینال میرود. وقتی از او سوال میشود چرا مساوی کردید و نبرید؟ میگوید : برای من برد ایشان زیاد مهم نیست ، ولی برای او مساوی و گرفتن برنز خیلی مهم و تاثیر گذار بود.
پرده ششم : ختی درفینال باسیراکوف نامداربلغاری کشتی دارد. شگرد حریف باراندازسریع وفنی است . درهمان ابتدای کشتی حریف خاک میشودوپایش درسگگ تختی گیرمیکند ومقاومت بلغاری وفشارزیاد...
این اتفاق دوباره تکرارمیشودوباعث مصدومیتش میشود وبه پای مصدومش اشاره میکندوتختی متوجه پای مصدوم حریف میشود اورا رها میکندوازجا بلندمیشود. تماشاچیان همه معترض که چرارهایش کرده؟
تختی ایستاد وسرش دربرابرهمه فریادها سکوت ...
سیراکوف که عمل جوانمردانه را می بینددرنگ نمیکندوخودش دست تختی رابعنوان برنده بالا میبرد...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)