روزی تو را خواهم یافت
آن سان که رودهابه دریا می رسند
و
بادهای آوارهمیان شکوفه های گیلاسآرام می گیرند
روزی تو را خواهم یافت
مثل پنجره ای تاریککه ماهش را ملاقات می کند
و
درختی تنهاکه مرغان مهاجردرآن لانه می سازند
زیر سقف خیالمبه بارانی خیره می شومکه از دورهابوی تو را می آورد
و
مثل چشم هایت دیدنی ست !