و اما عشق..

[بهمن پور]

امشب شب نشینی با طعم عشق

به هر چه عشق می توان نام تو را نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که این قفل بسته را
با دستهای مهربان تو می توان گشود

بگو عاشق تا سلامت کنم
تمام دلم را به نامت کنم


امشب از عشق . عاشقی. و ...
بهتر خودتون بگید

[مددی]

الان که کلی حرف واسه گفتن داریم

دیگه زنگ انشا نداریم . . !

[مددی]

ساده بودم- ساده دل باختم- ساده عاشق شدم- ساده كنارش موندم- ساده گفتم دوستت دارم- ساده نگاهم كرد و خنديد- ساده گفت ازت دليل مي خوام- ساده از كنارم گذشت و بي دليل رفت- غافل از اينكه عشق
نيازي به دليل نداره.....

[بهمن پور]

به به می بینم که پدر عشق سوخته ......!

[مریم]

«تجربه به ما میآموزد که عشق آن نیست که به هم خیره شویم؛ عشق آن است که هردو به یکسو بنگریم»

[بهمن پور]

«تجربه به ما میآموزد که عشق آن نیست که به هم خیره شویم؛ عشق آن است که هردو به یکسو بنگریم»

سلام شب خوش
به شب نشینی خوش امدید

اونوقت چطور میشه ..... تجربه؟

[مددی]

به به می بینم که پدر عشق سوخته ......!

سوختم و خاکستر شدم...

[بهمن پور]

بالاخره نفهیدم عشق یک تجربه میشه یا ادم خاکستر میشه ؟/

[مددی]

عشق یعنی سکوت دو نگاه

[بهمن پور]

عشق یعنی سکوت دو نگاه

بزار دلت اروم بگیره

دلی که با دیدن عشق مست و بی خود میشه .
ارام و صبور متعادل
اصلا میشه ...؟