|
|
|
|
هرشب به ماه خیره می شوم
وازمهتاب اینه ی نگاهت را می پرسم
درپیچ وتاب این تنهایی و دل ناگرانیها
به دیدگانم هرشب
زلال شبنم اشک
هدیه میکنم..
چشم دل گشاده کن
مراخواهی دید
ازانطرف مرز رویاهای نقره فام مهتابی
صدایم کن
که من درحریر ارزو پنهانم.
وتلخ میکذرم،
ازاین کوچه ها
گرچه ناگزیرم ازرفتن و بگذشتن
واین بازی بی پایان.
ومن
که کنج شب
به استتار عشق
درجامه ای تابانم
عشق را به شمیم گناه
می خوانم ...
هرشب به ماه خیره می شوم..
ویرایش توسط بهمن پور : 2014-06-01 در ساعت 20:13
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : اسلامی (2015-12-22)
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- قــــدر لـحـظـه ها را بـــدان
- ما عاشق و مستیم و طلبکار خدائیم
- خیلی وقته دلتنگم!
- نیــازی بـه انتــقام نیـست !
- وقتی گریه کردم گفتند بچه ای
- «باز باران٬ با ترانه میخورد بر بام خانه»
- خطا از من است
- آنقدر می گویم بیا آخر بیایی
- مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خود محورند ،
- تو می ری و من...............
- فــــ❤ـــاصلــــه را مـــ❤ـــی گویــــم!!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)