به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.

    نظام حقوق شهروندي در اسلام

    آخرين نظام حقوقي ديني و الهي كه ساير نظامهاي حقوقي جهان را تحت الشعاع خود قرار داد و ملل مختلف از آن استقبال كردند نظام حقوقي اسلام است.
    اين نظام حقوقي كه برخاسته از كتاب سنت و عقل است دركمتر از يك قرن بر نيمي از جهان آن روز حاكم گرديد. اين استقبال بخاطر امتيازها و برتري هايي بود كه دراين نظام حقوقي در مقايسه با ساير نظامها وجود داشت.


    نظام معرفتي اسلام براصولي استوار است كه به چند اصل مهم آن اشاره مي كنيم:

    1- عالم غيب و شهود در انديشه ي اسلامي جهان هستي به دو بخش غيب وشهود تقسيم شده است مقصود از عالم شهود جهان مادي است كه با حواس انسان قايل درك مي باشد و مقصود از جهان غيب جهان موجوداتي است كه با حواس بشري قابل درك نيست.

    براين اساس ايمان به جهان غيب از اوصاف متقيان شمرده شده است:

    الذين يؤمنون بالغيب: آنان كه به غيب ايمان دارند.

    2- هستي مخلوق الله: درانديشه ي ديني مجموعه ي هستي يعني موجودات مجرد ومادي از جمله انسان همه مخلوق و آفريده ي موجودي غير مادي به نام الله مي باشند:

    الله خلق كل شي وهو علي كل شي وكيل: خدا آفريننده ي هرچيز است و او برهمه چيز نگهبان است.

    3- هدفداربودن خلقت: درنظام معرفتي اسلام مجوعه ي نظام هستي از جمله انسان برا ي هدفي خاص آفريده شده است وتمام هستي بدون استثنا به سوي آن هدف در حركت مي باشند.

    وما خلقنا السماء والارض ومابينهما بطلا ذلك ظن الذين كفروا فويل للذين كفرو امن النار:

    وما آسمان و زمين و آنچه بين آن دواست را بيهوده نيافريديم اين گمان كساني است ك كفر ورزيده اند پس واي بركافران از آتش دورخ .

    و يا
    ولله مللك السموات والارض والي الله المصير

    ملك آسمانها وزمين از خداست بازگشت همه به سوي اوست.

    4- تدبير و نظارت برهستي درانديشه ي اسلامي خداوند تنها خالق موجودات نيست كه گونه اي كه پس از آفرينش آنها را رها كرده درزندگي آنها نقشي نداشته باشد بلكه خداوند خالق ورب هستي است كه موجودات ازجمله انسان راتدبير و نظارت مي كند و براساس عملكر آنان چه رفتار ظاهري و چه رفتار باطني يعني انديشه و فكر آنارا بازخواست خواهد كرد .

    لله مافي السموات ومافي الارض وان تبدوا ما في انفسكم اوتخفوه يحاسبكم به الله فيعفر لمن يشاء ويعذب من يشا ء والله علي كل شي قدير

    آسمانها و زمين است همه ملك خداست و اگر آنچه در دل داريد آشكارا يا همه را خدادر محاسبه ي شما خواهد آورد آنگاه هركس رابخواهد عذاب كند.

    5- زندگي چند مرحله اي انسان: در انديشه ي اسلامي براي انسان چند مرحله زندگي تصوير شده است كه دراينجا از دو مرحله ي به هم پيوسته و مرتبط با يكديگر آن ياد مي كنيم .

    الف – زندگي دنيوي: اين مرحله از زندگي انسان با تولد او آغاز مي شود و با مرگ او پايان مي پذيرد دراين جهان انسان از آزادي عمل نسبي برخوردار مي باشد كيفيت و كميت رفتار او درسرنوشت او درجهان و جهان بعدي اثر دارد:

    وان ليس للا نسان الا ماسعي وان سعيه سوف يري

    وبراي انسان جز آنچه به سعي خود انجام داده است نخواهد بود و اين كه سعيش به زودي ديده مي شود.

    ب-زندگي اخروي – زندگي اخروي انسان بامرگ آغاز مي شود و ابدي است با اين تفاوت كه سعادت وخوشبختي انسان دردنيا بسته به سعي و تلاش او دردنياست ولي سعادت و خوشبختي اودرآخرت معلول سعي وتلاش اودردنيا ست به تعبير ديگر جهان آخرت بازتاب عملكر انسان دردنياست.

    ان المتقين في ظلل وعيون وفواكه ممايشتهون كلو واشربو هنيا بما كنتم تعملون
    براستي كه پرهيز كاران درسايه ها وچشمه ها قرار دارند و هرميوه اي كه ميل داشته باشند مهيااست خطاب شود بخوريد و بياشاميد برشما گوارا باد اينها در مقابل اعمالي است كه انجام مي داديد.

    6- پذيرش عقل به عنوان منبع شناخت: گرچهه واژه ي عقل درمتون ديني به معاني متعددي به كار رفته است ولي در تمام متون ازعقل به عنوان منبع شناخت جهان از جمله انسان يادشدهاست براين اساس در آيات بسياري كافران به سبب بهر ه نگرفتن از عقل خود با جملاتي همانند افلا تعقلون سرزنش شده اند با اين حال د رمتون ديني بر كارايي نداشتن عقل درتمام موارد تاكيد شده است به ويژه دربحث بايد ها و نبايدها ي فقهي كه بخشي از آن مربوط به حقوق مي باشد . اين عدم كارايي عقل مورد تاكيد قرارگرفته است چنان كه امام صادق مي فرمايد:

    ان دين الله لا يصاب بالقياس
    بدون ترديد دين خدا را باقياس نمي توان شناخت.

    7- پذيرش حواس به عنوان منبع شناخت: انسان در ابتداي تولدو آغاز زندگي دردنيا از طريق حواس با دنياي خارج ارتباط برقرار مي كند و آن را مي شناسد ولي همه مي دانند حواس انسان براي شناخت همه ي پديده هاي جهانه به خصوص جهان غيب كارايي ندارد حتي براي شناخت جهان مادي نيز با محدوديتهاي بسياري روبرو مي باشد به گونه اي كه كوچك ترين اشتباه انسان در استفاده از حواس موجب اشتباه در شناخت انسان از پديده هاي جهان مي شود

    والله اخر جكم من بطون امهتكم لاتعلمون شياوجعل لكم السمع والا بصر و الافده لعلكم تشكرون

    وخدا شمارا از شكم مادرتان بيرون آورد درحالي كه چيزي نمي دانستيد و براي شما گوش وچشم و قلب قرارداد شايد كه سپاس گزار باشيد.

    ودرآياتي نيز انسانها برعدم بهره گيري درست ازحواس خود سرزنش شده اند.

    افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت والي السماء كيف رفعت والي الجبال كيف نصبت والي الارض كيف سطحت

    ودر آيه اي ضمن پذيرش عقل و حس به عنوان منبع شناخت از اينكه عده اي از آنها به درستي استفاده نكرده اند وگمراه شده ا ند گزارش مي كند:

    وقالو الو كنانسمع او نعقل ماكنا في اصحاب السعير

    و گويند اگر شنوايي داشتيم يا تعقيل كرده بوديم امروز اهل آتش سوزان نبوديم .

    8- ضرورت راهنمايي انسان به وسيله ي وحي: باتوجه به هدفمند بودن خلقت انسان و نارسايي عقل وحس براي هدايت انسان به ناچار خداوند به وسيله ديگري انسان راهدايت مي كند و آن وسيله چيزي جز وحي نيست. براي اين كار افرادي از سنخ بشر از ميان آنان برگزيده مي شوند تا به عنوان واسطه ي ميان خداوخلق به وسيله كتاب خدا عهده ار هدايت خلق گردند. درديدگاه اسلامي آخرين كتاب الهي قرآن و آخرين فرستاده اش حضرت محمد (ص) مي باشد:

    بدون ترديد مابه تو وحي كرديم همانگونه كه به نوح وپيامبران بعداز اووحي كرديم رسولان بشارت دهنده و بيم دهنده تا آنكه پس از فرستادن رسولان مردم حجتي برخدا نداشته باشند خدا هميشه مقتدر و حكيم است.

    9- جعل قوانين يا بايدها و نبايدها: براي رسيدن به هر هدفي نيازمند مجموعه اي از بايد ها ونبايد ها هستيم يعني بايد كارهايي را انجام داد تاانسان رابه هدف نزديك كند واز طرفي انجام بعضي كارها انسان را از هدف دور مي كند كه نبايد انجام دهد:

    و جاهدو في الله حق جهاده هواجتبتكم و ما جعل عليكم في الدين من حرج

    و در راه خدا جهاد كنيد آن چنان كه حق جهاد است او شما را برگزيد و دركاردين براي شما رنج ومشقتي قرار نداد.

    10- هدف خلقت انسان: در متون اسلامي براي خلقت انسان اهداف مقدماتي متوسط و نهايي در نظر گرفته شده است كه هدف نهايي قرب الهي الله مي باشد كه اين كار جز با شناخت خداوند وتسليم شدن در برابر بايدها و نبايدهاي او امكان ندارد.

    وما خلقت الجن و الانس الاليعبدون
    وجن وانس را بيا فريديم مگر براي اين كه مرا پرستش كنند.

    آنچه بيان شدبخشي ازاصول معرفتي اسلام بود در تبيين نظام حقوقي آن نقش دارد گرچه اصول ديگري رانيز مي توان درنظر گرفت.

    اكنون با توجه به نكات ياد شده مي توان به پاسخ آن سه سوال پيش گفته پرداخت.

    درپاسخ به سوال اول بايد گفت ماهيت قوانين حقوقي در مكتب حقوقي اسلام جعلي است نه ذاتي البته جعلي صرف هم نيست به اين معني كه اين جعل تابع مصالح ومفاسد نفس الامر ي است به تعبير ديگر مي توان گفت جعلي –عيني است كه ازيك سو جعل اي و قابل نسخ مي باشد و از سوي ديگر عيني است كه از وجود مصالح و مفاسدي در خارج حكايت مي كند.

    درپاسخ به سوال دوم كه قانونگذار كيست بايد گفت: باتوجه به نكات ياد شده از جمله اينكه بخشي ازجهان هستي جهان غيبت است وبخشي از زندگي انسان در جهان غيبت انجام خواهد گرفت ونقش رفتار انسان در سرنوشت اودراين دو جهان وناكارآمدي عقل و حس براي قانونگذاري نسبت به موجودي با اين پيچيدگي كه نيازمند اطاعاتي گسترده درباره ي انسان و جهان ومفاسد ومصالح و … مي باشد بشر براي چنين كاري ناتوان بوده تنها قانوگذار اصلي خداوند است كه از يك سوهمه ي هستي را آفريده است پس او عالم الغيب والشهاده است و از سوي ديگر اوانسان را آفريده است و به همه ي ابعاد وجودي و نيازمنديهاي او آگاهي دارد:

    ولقد خلقنا الا نسن ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب اليه من حبل الوريد

    وماانسان را آفريديم و وسوسه هاي دل او را مي دانيم و ما از رگ گردن به او نزديك تريم .

    بنابراين قانونگذار اولا و بالذات تنها در اختيار خداست:

    ان الحكم الا اياه ذلك الدين اقيم ولكن اكثر الناس لايعلمون

    حكم فقط از خداوند دانش لازم برا ي قانونگذاري را دراختيار عده اي از انبيا و امامان گذاشته وآنان با توجه به آن دانش و اذن خداوند درمحدوده اي كه به آنان واگذار كرده است اين حق را دارند:

    انا انزلنا اليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس بما ارئك الله ولا تكن للخائنين خصيما

    ما كتاب قرآن را به حق به سوي تو فرستاديم تا بين مردم آن طور كه خدا نشانت مي دهد قضاوت كني و به سود خائنين بامومنان وفقيران به خصومت نپرداز

    در پاسخ سوال سوم بايد گفت با توجه به اينكه قانونگذار در اسلام خداوند مي باشدودين اسلام آخرين دين است دين اسلام از نظر زماني ابدي و جاودانه و ازنظر مكاني جهاني مي باشد براين اسا اعتبار اين قوانين نيز ابدي خواهدبود.

    عن زراره قال سالت اباعبدالله عن الحلال و الحرام فقال حلال محمد حلال ابدا اي يوم القيامه حرامه حرام ابدا الي يوم اقيامع لا يكون غيره و لا يحي غيره

    زرا ه مي گويد از امام صادق درباره ي حلال و حرام پرسيد فرمود حلال محمد هميشه تاروز قيامت حلا است و حرامش هميشه تاروز قيامت حرام خواهد بود غير از حكم او حتمي نيست و جز او پيامبري نيايد.

    http://shahrebehesht.ir/tabid/61/Vie...3/Default.aspx

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •