|
|
|
|
روزی از روزها هارون الرشید از بهلول دیوانه پرسید :
ای بهلول بگو ببینم نزد تو ” دوست ترین مردم ” چه کسی است ؟
بهلول پاسخ داد : همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است !
هارون الرشید گفت : اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری ؟
بهلول با خنده پاسخ داد : دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود !
منبع:namakstan.ir
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : بهمن پور (2014-06-06)
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- یوسف(ع) و دوست دوران کودکیش
- بهشت و جهنم
- داستان مار و اره
- بی ریاترین بیان عشق به همسر در مقابل ببر وحشی
- داستان عشق مادر
- تعبير خواب آسمانی (داستانک)
- کوتاه اما مفید
- عامل زیر و رو شدن زندگی (داستانک)
- داستان آموزنده کمک به رقبا
- خداوند ناظر بر اعمالمان
- نگاهى به آفرينش زن با توجه به داستان آدم و حوا در قرآن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)