به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم سایه
    تاریخ عضویت : جنسیت May 2013
    سن : 38
    صلوات : 10 دلنوشته : 1
    نوشته ها : 295 تشکر : 113
    مورد تشکر: 99 مرتبه تشکر شده در 79 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 13 وبلاگ :
    فلاحتداری آنلاین نیست.

    تاثیر معماری بر سبگ زندگی مردم

    بر روی انسان تناسب فضایی مختلف براساس سرشت انسانی ، تاثیر گذار است


    حفظ حریم ها با این تناسبات می تواند اثرات مثبتی داشته باشد، شما می توانید با این تناسبات جهت بدهید یا با این تناسبات چیزی را از بین ببرید، یعنی معماری هم فرهنگ ساز است و هم خودش زاده فرهنگ است.

    رسالت معماری طراحی فضاست. طراحی فضا و مدیریت فضا نیز برای مدیریت رفتاری است که داخل آن فضا اتفاق می افتد، یعنی شما رفتارهای داخل یک فضا را می توانید با نوع طراحی مدیریت کنید. اجازه دهید کمی مصداقی تر با هم صحبت کنیم، باید ما فضایی در خانه ها طراحی کنیم که در ساعاتی از شبانه روز تعاملاتی بین خانواده اتفاق بیفتد. نه اینکه از خانواده بخواهیم که دور هم جمع شوند و با هم تعامل فیزیکی داشته باشند، بلکه باید طراحی فضا به گونه ای باشد که موجب افزایش تعامل روحی اعضای خانواده شود. شاید عامه مردم نتوانند توضیح دهند که از تناسباتی که در خانه برای شان طراحی شده راضی نیستند، اما این را به طور ناخودآگاه احساس می کنند. تجربه این احساسات در کنار هم ما را به یک شبه علم می رساند، یعنی می تواند برای ما قاعده ساز باشد. کمااینکه در دنیا در بحث تناسبات کتاب هایی نظیر نویفرت و تام سرور منتشر شده است که درباره تناسبات کاربردی بحث می کند، البته در این کتاب ها تناسبات کاربردی غرب مطرح می شود و ما هنوز در ایران سیستمی که با فرهنگ مان سازگار باشد، نداریم.
    در بحث تناسبات ساعاتی از شبانه روز باید فضا را به گونه ای مدیریت کنیم که پدر و مادر در کنار هم باشند و ارتباط عاطفی بین آنها منتقل شود، در مقابل باید ساعاتی از شبانه روز اعضای خانواده یکدیگر را نبینند، یعنی اجازه بدهیم به طور مستقل به شخصیت، آرمان ها و دغدغه های خودشان بیاندیشند، به ویژه نوجوانان که حس استقلال طلبی دارند. در کنار هم بودن، مداخله را در پی دارد، نمی توان خود به خود در کنار کسی بود و در امور او دخالت نکرد چرا که این جزو خصوصیات بشر است. اگر ما فضایی برای نوجوان تعریف نکنیم که در آن به نیاز استقلال طلبی خود پاسخ دهد و همواره فشار سنگین حضور پدر و مادر را بیش از اندازه احساس کند، تبعاتی به دنبال خواهد داشت. اعتدال اساسا یکی از خصیصه های معماری ایرانی و اسلامی است که رعایت نکردن آن تاثیرات منفی در پی خواهد داشت. مثلا شما نوجوانی را فرض کنید که در خانه نمی تواند به ساختارشکنی که یکی از خصوصیات ذاتی اش است، دست بزند چرا که ساختار شکنی او، برای دیگر اعضای خانواده مزاحمت ایجاد می کند، چنین فردی خارج از منزل دنبال ساختارشکنی می گردد.


    این چه ربطی به معماری دارد؟
    طراحی فضایی که به نوجوان اجازه ندهد که در ساعاتی از شبانه روز استقلال داشته باشد، تبعاتی به دنبال خواهد داشت. یعنی جوان نمی تواند استقلال خود را حفظ کند و از سوی دیگر بدون اینکه مشکلی با پدر و مادرش داشته باشد، احساس می کند بیش از اندازه با آن ها تعامل دارد، طبیعتا این گریز او را به ساختارشکنی در بیرون از منزل می کشاند. در واقع به دلیل خصلت های جوانی، هویت خود را در ساختارشکنی می بیند و اگر طراحی فضای منزل فرصت پاسخگویی به این حس را فراهم نکند، بیرون از خانه به دنبال ارضای آن است. در این جا فرقی نمی کند که ما جامعه باحجاب داریم یا بی حجاب. اگر جامعه بی حجاب داشته باشیم، فرد برای ساختارشکنی به حجاب روی می آورد و برعکس. شما زیرکانه موضوع چالش برانگیز حجاب را مثال زدید، من به شما قاطعانه می گویم شما در جمیع مواردی که ممکن است در یک جامعه ناهنجاری محسوب شود این موضوع را می بینید. یعنی طراحی غلط فضای داخل منزل که حس آرامش را به وجود نیاورد و بستر مناسبی برای رشد و تعالی همه استعدادهای همه اعضای خانواده فراهم نکند، سبب می شود که بیرون از خانه به دنبال ارضای یکسری از نیازها باشند که جایگاه خیلی از آن ها بیرون از خانه نیست. وقتی بحث از فروپاشی بنیان خانواده در غرب می شود، شروع این موضوع خیلی ربطی به رسانه ندارد، هرچند بلوغ آن با رسانه است. اتفاقا این بحث از زمانی آغاز می شود که مدرنیته وارد می شود و به دنبال آن همسان سازی انسان ها رخ می دهد. در فرهنگ های مختلف آدم ها متفاوتند اما در مدرنیته یک نفر در یک جای دنیا فضایی را با تناسبات خاص خودش طراحی می کند و سیستمی را به اسم آپارتمان به وجود می آورد که این سیستم وارد کشورهای دیگر هم می شود. عملا نقش طراح در کشورهای وارد کننده این سیستم یا کم می شود یا از بین می رود. وقتی نقش طراح کم شود کسی نیست که به مردم برای مدیریت فضا از نظر فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی کمک کند. مدرنیته هوشمندانه گفته من خودم به لحاظ اقلیمی فضا را برای تان مدیریت می کنم. اما ما به لحاظ تجربی به این نتیجه رسیده ایم که هر جایی که مدرنیته کاری برای ما انجام می دهد، علاوه بر اینکه باید حواس مان باشد خوبی هایش را بگیریم، باید ببینیم این سیستم جدید چه چیزهای پنهانی را برای ما وارد می کند. مثلا در بحث انرژی نوعی از شیشه ها در دنیا مطرح می شود که جداره های خانه ها بسیار شفاف است. در بحث انرژی شیشه های دو جداره بسیار عالی هستند و سازمان نظام مهندسی هم به استفاده از آن ها توصیه می کند، اما این شیشه ها حد شفافیت را بالا برده و حریم ها را از بین برده اند. یعنی ما نمی توانیم حریم جدی بین فضای داخلی منزل با بیرون قائل شویم. به عبارت دیگر سبک زندگی ما را طوری طراحی می کنند که ما حریم های داخلی و استقلال مان را در منزل از دست می دهیم. یا مثلا فرض کنید یکسری خانه را به شکل محله در کنار هم بچینیم، اگر این چیدمان درست باشد و به واسطه آن روابط اجتماعی درست بین همسایه به وجود آید، این روابط اجتماعی درست کمک می کند به ایجاد فرهنگ هایی که برای ما آرامش سازند، مثلا حس امنیت می آورند. ما نمی توانیم به مردم بگوییم همسایه ها با هم ارتباط داشته باشید، بلکه باید فضا را به گونه ای طراحی کنیم که برخوردهای مطلوب بین همسایه ها در فضاهای میان خانه ای بیشتر اتفاق بیفتد.

    این وظیفه چه کسی است؟
    وقتی بحث وظیفه به میان می آید همه کنار می کشند، ولی به نظر من جامعه معماری در این زمینه کم کاری کرده است. اما بحث مهمتری که باید به آن توجه داشت این است که اگر ما سبک زندگی مردم را طوری طراحی می کردیم که تقاضا تغییر می کرد، شرایط عوض می شد. به عبارتی اگر مردم به این فکر بیفتند که سبک زندگی شان متناسب با خانه هایشان نیست و با خودشان بی رو دربایستی فکر کنند که می خواهند در خانه آرامش داشته باشند یا مثل همان شیوه غربی صرفا شب استراحتی کنند و فردا دوباره کار کنند؟ اگر مردم ما باور کنند که چیزی بیش از این از خانه می خواهند، خودشان دنبال کیفیت فضای مطلوب می روند. کیفیت فضای مطلوب تقاضا را تغییر می دهد، تقاضا اگر تغییر کند، از طراح انتظار دیگری می رود و خود به خود سیستم های قانون گذار و سیاستگذار هم با این جریان همراه می شوند. درو اقع از سویی معماران وظیفه دارند که پیشاپیش جامعه حرکت کرده و به مردم جهت بدهند، از سوی دیگر مردم وظیفه دارند فکر کنند که چه چیزی از خانه می خواهند. وقتی یک نفر از معمار طلب کند که من چنین چیزی را می خواهم، طراح نمی تواند بگوید من این کار را انجام نمی دهم.

    فکر می کنید اگر این نگاه در بین مردم محقق می شد، جنس آنچه ما به عنوان نمادهای شهری می دیدیم هم تغییر می کرد؟ یا بگذارید اینگونه سوالم را مطرح کنم، شما مشاور بسیاری از پروژه های ملی بوده اید، اگر در اتاق فکری باشید به عنوان فردی تاثیرگذار، چیزی شبیه برج میلاد را می سازید؟
    من برج میلاد می سازم اما فکر می کنم طراحی آن به قسمتی از نیازها پاسخ نداده، البته به برخی نیازها هم پاسخ داده است. یعنی صورت مسئله ای وجود داشته است که جز بحث فنی و تکنیکی، المانی از معماری در آن وارد کنیم که منطبق بر فرهنگ ما باشد. وجود یکسری تاب ها و قوس ها در قسمت بالایی حاکی از این امر است. اما این که تا چه اندازه توانستند به این صورت مسئله پاسخ دهند، بحث دیگری است.

    بالاخره موفق شده اند که به این مسئله پاسخ بدهند یا نه؟
    تا قسمتی بله و در قسمتی خیر. تناسبات چون موضوع مهمی است، وقتی شما از یک برج صحبت می کنید خود به خود باید به مردم حق بدهید که تناسبات آن را فعلا نپذیرند.

    مجلس را به شکل کنونی می سازید؟
    در خصوص مجلس و مصلی من و خیلی از همکاران مان گله داریم. در مصلی ما خرده ای که به دوستان مان می گیریم این است که چرا آنقدر تکلف در تزیینات مصلی وارد کرده اید؟ این همه عناصری که در اینجا وارد شده چه مفهومی دارد، اصول معماری ما می گوید از بیهودگی پرهیز کنید. اینجا یک فضای عبادتگاهی است، اما شما هیچ حس وحدت گرایانه عبادی ندارید. برعکس یک حس کاملا تشریفاتی تجملاتی پر تکلف را دارید. در خصوص مجلس شورای اسلامی هم اگر نخواهیم بدبینانه ساخت این مجموعه را به لحاظ کانسپت اولیه به ماسون ها و فراماسونری در مفهوم اولیه هرم نسبت دهیم که من هم به آن قائل نیستم، حداقل این است که بی ملاحظگی بسیاری در طراحی مجلس شده است. ما می گوییم خانه ملت، یعنی در مرحله نخست مردم باید با آن ارتباط برقرار کنند، شما چه کسی را دیده اید که با این حجم عجیب و غریب کنار میدان بهارستان ارتباط برقرار کند؟ از این ها گذشته کجای فرهنگ ایرانی ما هرم هست؟ من از همه دوستان و بزرگوارانی که در این پروژه دخیل بودند خواهش می کنم به من بگویند چرا حجم هرم انتخاب شد. بعضی از دوستان یک توجیهاتی دارند مثل اینکه ما در زمین فرو رفتیم که نسبت به ساختمان مجلس سابق که رو به روی آن قرار دارد یک مقدار تواضع بیشتری نشان دهد! این ها بحث های عجیب و غریبی است. من با احترام به همه این عزیزان عرض می کنم حکمت هایی که این دوستان از آن دم می زنند، یافتنی نیست، بافتنی است. از این رو مردم با آن ارتباط برقرار نمی کنند.

    ما نمی خواهیم بحث مصداقی درباره ساختمان ها داشته باشیم چون افرادی پشت سر آن زحمت کشیدند و فکر کردند، ولی این ساختمان ها نتیجه چه نوع تفکری در معماری بوده است؟
    ما اتفاق بدی را در کشورمان شاهدیم، آن هم رقابت در حوزه معماری و شهرسازی به شکل غلط است. ما هیچ جا در معماری خودمان نداریم که یک بنایی اغراق شده باشد. اصولا معماری اگزجره نه تناسب با فرهنگ ایرانی که منطبق با حکمت های الهی است، دارد و نه تناسبی با اسلام چراکه اسلام می گوید اعتدال، نه افراط، نه تفریط. در دنیا این قضیه برعکس است، در آنجا چون معماری در راستای تفکرات اقتصادی است و خودنمایی در آن مهم است، به سمت سازه های بلندتر می روند، اتفاقی که در حوزه خلیج فارس زیاد دیده می شود. وقتی ارزش ها از آن طرف وارد می شود که اگر برای ما ضدارزش نباشد، حداقل بی ارزش است، این اتفاق می افتد که به جای آن که کیفیت فضای مطلوب برای ما مهم باشد، می رویم سراغ اینکه این بنا به لحاظ ابعاد و ارتفاع در گینس ثبت شد. دوستان به من بگویند که گینس کجای هویت ماست و چرا برای ما ارزش شده است.

    حالا با من که یک شهروند معمولی هستم، صحبت کنید، من باید در معماری حواسم را به چه چیزهایی جمع کنم؟
    فرقی بین فلسفه غرب و فلسفه الهی وجود دارد، در غرب خدا را حذف کرده و روابط مادی گرایانه بین انسان ها و اینکه به استعدادهای مطلوب شان برسند اساس همه سیستم هاست. ولی در فلسفه الهی همه چیز در راستای سیر الی الله تعریف می شود. یعنی آن ها دنبال آسایش هستند و ما دنبال آرامش. کدام خانواده ای است که خانه کوچک یا نامتناسب به لحاظ طراحی داشته باشد، بچه کوچک هم داشته باشد و از اینکه فرزندش جای بازی ندارد ناراحت نباشد؟ اصلا نیازی به بحث آکادمیک نیست، در مفاهیم آسایشی مردم خودشان این موضوع را درک کردند و حتی خودشان می توانند راه حل ارائه دهند. کدام خانواده از این که نمی تواند در فضای کنونی بین فرزندان تفکیک حریم کند و هرگاه می خواهد با یکی صحبت کند، حضور ناخودآگاه فرزند دیگر هست، ناراحت نیست و نمی گوید این مسئله خود به خود تنش هایی را بین فرزندان به وجود آورده است؟ از سوی دیگر بچه های نسل امروز چون فرصت زیادی در خانه ندارند به فضای مجازی رسانه ها پناه می برند چراکه فضای واقعی پاسخگوی تمام نیازهایشان نیست. به این دلیل شبکه های ماهواره ای برای فرزندان ما مطلوب تر است و هرچه به این سمت می روند رابطه شان با اعضای خانواده سردتر می شود. در واقع یک بار معماری بچه ها را به این سمت می برد و یک بار جذابیت این فضا، کشش آن را تشدید می کند و در نتیجه ما شاهد آسیب های آن هستیم


    منبع:پايگاه تحليلي دفتر پژوهش روزنامه خراسان
    تصاوير پيوست شده تصاوير پيوست شده
    ویرایش توسط بهمن پور : 2014-07-06 در ساعت 10:05

  2. کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : بهمن پور (2015-09-28)
  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •