دعای من

[صدای رسا]

ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻧﮑﺸﯿﺪﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻩ ..!

ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻢ ..

ﺍﻣﺎ ﺷﺪﯼ...ﺩﻋﺎﯼ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﻭ ﺣﺎﺟﺖ ﺳﺤﺮﻡ !!

[بهمن پور]

خیر است در آن دیده که محتاجش باشی

[انتظار]

شاید آن آن بخت برین به سرآید
زیبا بود

[صدای رسا]

مثل پروانه ی آتش زده ای رقص كنان فهمیدم

آن كه با شعله نشست

عاقبتش بی بالیست... .

[بهمن پور]

مثل پروانه ی آتش زده ای رقص كنان فهمیدم

آن كه با شعله نشست

عاقبتش بی بالیست... .

پرده بردار ز فروغش تا که جان افزون شود
انچه اورد در این باغ فراموشی را

[صدای رسا]

پرده بردار ز فروغش تا که جان افزون شود
انچه اورد در این باغ فراموشی را

نیست یاری تا بگویم راز خویش

ناله پنهان کرده ام در ساز خویش

چنگ اندوهم، خدا را، زخمه ای

زخمه ای، تا برکشم آواز خویش

[بهمن پور]

مهر ایزد می دهد جان را نجات
الوفا و الوفا و الوفا

[صدای رسا]

مهر ایزد می دهد جان را نجات
الوفا و الوفا و الوفا

بر لبانم قفل خاموشی زدم

[نوای دل]

مثل پروانه ی آتش زده ای رقص كنان فهمیدم

آن كه با شعله نشست

عاقبتش بی بالیست... .

آن که با شعله نشست

عاقبتش سوختن است...

[صدای رسا]

آن که با شعله نشست

عاقبتش سوختن است...

خوشا با خود نشستن نرم نرمک اشکی فشاندن

خوشا با خود نشستن نرم نرمک اشکی افشاندن