به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    هم آغاز
    تاریخ عضویت : جنسیت Apr 2013
    نوشته ها : 11 تشکر : 0
    مورد تشکر: 12 مرتبه تشکر شده در 4 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    م.اسدی آنلاین نیست.

    روشها و رویکردهای تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی

    روشها و رویکردهای تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی



    چکیده :

    مقاله حاضر به معرفی دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در خصوص تربیت اخلاقی می پردازد . هدف از نگارش آن مطالعه روش ها و رویکردهای تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی به عنوان یکی از متفکران بزرگ اسلامی می باشد تا از رهگذرآن بتوان راهبردها و راهکارهای عملی در تربیت اخلاقی استنباط کرد .
    در این مقاله به معرفی ماهیت اخلاق ، هدفهای تربیت اخلاقی و روش ها و رویکردهای اساسی تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر با استناد به آثار و نوشته های اصلی وی پرداخته شده و در پایان نتیجه گیری کلی بیان می شود .

    واژه های کلیدی : اخلاق ، تربیت اخلاقی و خواجه نصیر الدین طوسی

    مقدمه :


    یکی از اندیشمندان بزرگ اسلامی که در رشته های مختلف علوم متداول صاحب نظر بوده ، استاد البشر و عقل حادی عشر خواجه نصیرالدین طوسی است .
    این اندیشمند والامقام در منطق ، ریاضیات ، فلسفه و کلام و هیئت و نجوم و اخلاق و عرفان نظری تالیفات ارزشمندی دارد که وی را در میان مولفان و اندیشمندان اسلامی ممتاز ساخته است .
    خواجه نصیر به عنوان متفکری از جهان اسلام به بررسی اخلاق و تربیت اخلاقی توجه ویژه ای نشان داده است .
    در این مقاله هدف اصلی بررسی و مطالعه ی روشها و رویکردهای تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی می باشد تا به کمک آن بتوان طرز تلقی این متفکر و فیلسوف بزرگ مسلمان را در مورد ماهیت امور اخلاقی و اهداف و روشها و رویکردهای تربیت اخلاقی کشف نمود و از رهگذر آن بتوان به رهنمودهای عملی در زمینه تربیت اخلاقی دست یافت .



    ماهیت اخلاق :

    خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری که برخی آن را کامل ترین کتاب فارسی درباره علم اخلاق می دانند به بیان نظرات خویش در مورد ماهیت اخلاق می پردازد .
    " وچون این نوع علم – علم اخلاق – که در آن شروع خواهد رفت علم است بدانکه نفس انسانی را چگونه خلقی اکتساب توان کرد که جملگی افعالی که به ارادت ازو صادر شود جمیل و محمود بود ، پس موضوع این علم نفس انسانی بود . " ( طوسی ، 1369 ، ص 40 ) بدین سان نفس انسانی به اعتباری که از او کردارهای پسندیده یا ناپسند صادر می گردد ، موضوع علم اخلاق است .
    خواجه نصیر معتقد است که : نفس انسانی، جوهری بسیط و مجرد است که افزون بر ادراک معقولات و تمیز خیر از شر مسئولیت تدبیر بدن را نیز بر عهده دارد و پس از بدن نیز به حیات خود ادامه می دهد. (داودی، 1388، ص 27) خواجه آنگاه به سه قوه " شهویه " ، "غضبیه " و "ناطقه " به عنوان قوای نفسانی اشاره می کند و این قوا را در آدمی مبدا کردارها و آثار اخلاقی می داند و بیان می کند که دو قوه شهویه و غضبیه بین انسان و حیوان مشترک است و قوه ناطقه است که ویژه آدمی است. ( طوسی ، 1360، ص 48 )
    وی معتقد است که :
    کمال هرموجودی به ویژگیهای خاص آن موجود بستگی دارد. (کاردان و همکاران، 1378، ص 311) کمال نفس انسان نیز در آن است که ویژگی خاص انسانی، که او را از دیگرموجودات متمایزمی کند، در او بیشتر رشد کرده باشد و نقص او در این است که این ویژگی در او رشد نکرده باشد و هر اندازه این ویژگی در او بیشتر رشد کرده باشد، او کامل تر و از سعادت بیشتری برخوردار خواهد بود و هر اندازه این ویژگی رشد نایافته باشد، ناقص تر و از سعادت دورتر خواهد بود. (دادودی، 1388، ص 27)
    همچنین خواجه نصیر به ویژگی تربیت پذیری آدمی اشاره کرده می گوید :" که در بدو فطرت آدمی ، گرایش به کمال و انحطاط با هم وجود دارد و این نیروی تربیت است که می تواند مانع از انحطاط فرد گشته و او را به سمت کمال و سعادت رهنمون گرداند . "
    خلق از دیدگاه خواجه نصیر کفیتی نفسانی است . کیفیت های نفسانی دو دسته اند :
    کیفیتهای ناپایدار که به زودی از میان می روند و کیفیتهای پایدار که به زودی از میان نمی روند . دسته اول را ملکه و دسته دوم را حال می نامند .خلق از دید خواجه از کیفیتهای نفسانی ناپایدار و قابل تغییر ، است و تغییرات آن حاصل امر تادیب است ... . همچنین از نظر وی همه خلقیات انسان اکتسابی اند . به دیگر سخن ، از نظر او همه صفات اخلاقی یاد گرفتنی اند . ( طوسی ، 1360 ، ص 130- 54 )
    به نظر خواجه نصیرعلم تربیت – تربیت اخلاقی – جزء صناعات بشری است که در تکمیل طبیعت انسانی مطرح می گردد .

    هدف های تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی :

    از نظرخواجه نصیرالدین طوسی غایت و هدف نهایی تربیت اخلاقی سعادت یا رساندن فرد به مقامی است که شایسته سعادت می باشد، که در نتیجه تهذیب قوای نفسانی (شهویه، غضبیه و ناطقه) و ایجاد اعتدال در میان آنها حاصل می شود.
    خواجه نصیر در بخش پایانی بحث خود در خصوص سعادت معتقد است که سعادت سه نوع است: سعادات نفسانی، سعادات بدنی و سعادات مدنی. (همان) وی ترتیب مدارج سعادات نفسانی را چنین برمی شمرد:
    اول علم تهذیب اخلاق، دوم علم منطق، سوم علم ریاضی، چهارم علم طبیعی و پنجم علم الهی.
    اما سعادت بدنی، علومی است که به نظام حال بدن بازگردد چون علم طب و نجوم.
    و سعادت مدنی علومی است که به اجتماع و نظام حال ملت و دولت و جمعیت تعلق دارد مانند علم شریعت از فقه و کلام و اخبار و علوم ظاهر چون ادب و بلاغت و نحو و حساب و مساحت و استیفا. (طوسی، 1360، ص 154)
    برای نائل شدن به سعادت به عنوان یک هدف غایی باید به شماری از هدفهای طولی و عرضی دیگر نائل آمد.
    خواجه اهداف طولی را در مسیر دستیابی به سعادت به ترتیب شامل تهذیب قوه ناطقه، کسب حکمت و برخورداری از فضیلت عدالت می داند. و هدفهای عرضی را شامل تهذیب قوه شهوی، تهذیب قوه غضبی، کسب سیرت لذت و کرامت و برخورداری از فضیلت عفت، شجاعت و حکمت می داند. فضیلت عدالت از تجمع و تعدیل عفت، شجاعت و حکمت بدست می آید . (اسکندری، 1383، ص 103)
    ایجاد فضایل چهار گانه – عفت، شجاعت، علم و عدالت – که توسط افلاطون و ارسطو از پیش مطرح گردیده بود از هدفهای اصلی تربیت اخلاقی در نگاه خواجه به شمار می رود.
    اطاعت از پدر، مادر و معلم، احترام به آنها، آموزش علم اخلاق پیش از سایرعلوم ، خودادن کودک به درشتی و سختی، کمک و اصلاح آداب سخنگویی، حرکت و س***، خوردن و نوشیدن و رعایت حقوق والدین از هدفهای دیگری است که از نظر خواجه باید به کودکان و نوجوانان آموزش داد.
    هدفهای تربیت اخلاقی ازدیدگاه خواجه جنبه تکوینی داشته، بدین معنا انسان در مسیر رشد و تکامل اخلاقی باید مراحل مختلف تکامل اخلاقی را گام به گام و مرحله به مرحله طی کند. (اسکندری، 1383، ص 103) و با دقت بیشتر در نظر خواجه نصیرالدین طوسی مشاهده می شود که هدفهای تربیت اخلاقی از دیدگاه وی بستگی به مراحل و مقاطع مختلف تربیت کودکان و نوجوانان دارد. (اسکندری، 1383، ص 103)




    روشهای و رویکردهای تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی :

    در این قسمت با توجه به آثار خواجه به ویژه کتاب گرانقدر "اخلاق ناصری" روشهای تربیت اخلاقی استخراج شده و به شرح آنها پرداخته خواهد شد.

    پیروی از طبیعـت :

    باید در کار تربیت، طبیعت کودک یعنی مراحل رشد جسمانی و روانی او را شناخت و از آن پیروی کرد و به جای شیوه های تصنعی، از روشها و وسایل موجود در طبیعت استفاده کرد. (کاردان و همکاران، 1378، ص 211)
    ژان ژاک روسو ( 1778- 1712 ) نیز معتقد است که عالم کودکی با عالم بزرگسالی تفاوت اساسی دارد و دلیل عدم موفقیت اکثر مربیان در کار خود این است که خصوصیات روانی دوران کودکی را درست نمی شناسند . وی معتقداست که مربیان بیشتر به آنچه بزرگسالان باید بدانند توجه دارند و هیچ ملتفت نیستند که کودکان چه چیزی را می توانند یاد بگیرند . آنان همیشه در کودکان خصوصیات افراد بالغ را جستجو می کنند و هیچ فکر نمی کنند که کودک پیش از آنکه بالغ شود چه روحیه ای دارد ... . ( روسو ، 1375 ، ص2 )
    خواجه پیرامون اینکه در تربیت کودکان باید از طبیعت تبعیت کرده می گوید:
    "طبیعت به مانند معلم واستاد است و صناعت همانند یادگیرنده و دانشجو و از آنجا که کمال هر چیز در تشبیه آن به ذات خویش است کمال صناعت در همانندی و اقتدا به طبیعت است." ( طوسی، 1360، ص150 – 149)

    عادت دادن :

    از نظر خواجه نصیر ، عادت دادن بیشتر مربوط به مراحل پایین تر و ویژه دوران کودکی است ولی به تدریج و همراه با افزایش قدرت درک و فهم کودکان و نوجوانان باید از روش های عقلی که مبتنی بر پرورش فهم نیز می باشند، استفاده کرد. ( رهنما، 1378، ص 30)
    از دیدگاه خواجه تربیت عبارتست از:
    ایجاد عادات در متربی. وی درباره عادت می گوید:
    "... و اما عادت چنان بود که در اول به رویت و فکر اختیار کاری کرده باشد و به تکلف در آن شروع می نمود تا به ممارست متواتر و فرسودگی در آن کار الف گیرد و بعد از الف تمام به سهولت بی رویت ازو صادر شود تا خلقی شود او را " (طوسی، 1360، ص 222)
    در میان فلاسفه اروپایی برخلاف ارسطو و حکمای اسلامی که تربیت را فن تشکیل عادت می دانستند . نظری ارایه شده که تربیت را عبارت از فن جلوگیری از تشکیل عادت می دانند . کانت و روسو از جمله کسانی هستند که باور به تعریف مذکور دارند .
    از اینرو ، کانت درباره تربیت کودک می گوید : " سعی در عادت دادن کودک به هر چیزی بس مخاطره انگیز است ... عادت نتیجه تکرار دایمی هر گونه لذت یا عمل است تا آنجا که طبیعت ما بدان لذت یا عمل محتاج شود ... وقتی به چیزی عادت کردیم ترک عادت دشوار است و هرچه شخص بیشتر به تشکیل عادت تن در دهد، به همان نسبت از آزادی و استقلال خویش کاسته است . " ( عطاران ، 1365 ، ص 20 )

    تشویق و ترغیب :

    تشویق کردن اگر به صورت درست اعمال شود روش موثری ، در تربیت کودکان به شمار می رود . تشویق را می توان در کودکان این چنین تعبیرکرد : تایید یا ستایش رفتار خاص کودک .
    غزالی در این باره به مربیان چنین توصیه می کند : " چون کودک کاری نیک بکند و خوی نیکو بر وی پدید آید ، وی را بر آن بستایید و چیزی دهید تا وی را بر آن شاد شود و اندر پیش مردمان بر وی ثنا گویید. " ( غزالی ، 1368، ص 135 )
    خواجه که به اهمیت تشویق و ترغیب آگاه بوده می گوید:
    "... پس سنن و وظایف دین در او آموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند و امتناع از آن تادیب، و اختیار را به نزدیک او مدح گویند و اشرار را مذمت و اگر ازو جمیلی صادر شود او را محمدت گویند و اگر اندکی قبیحی صادر شود به مذمت تخویف کنند." (طوسی، 1360، ص 223)

    تقلید از الگوهای رفتاری :



    امروزه کمتر کسی در اهمیت وجود الگوهای اخلاقی برای تربیت اخلاقی تردید دارد.
    انسان های معمولی با دیدن کسانی که از میان خود آنان برخاسته و به زیور اخلاق آراسته شده اند، شور و شوق مضاعفی یافته احساس می کنند که خود نیز می توانند از زندگی حیوانی رها شده، در عرصه شکوهمند حیات اخلاقی وارد شوند. (امینی، 1379، ص 30)
    امـیر مومنان علی (ع) در خطبه 159 نیز مردم را به سرمشق قرار دادن پیامبر خــــــدا (ص) فرامی خواند و می فرمود:
    " فَتَاسَ بِنَبیُکَ اِلا طَیبْ الاَطهَر فَان فیه اُسْوَهٌ لِمَنْ تاسُیَ وَ عَزاهُ لِمَنْ تُعِزیُ و اَحُِب العبادَ اِلی اللهُ المُتاسی بِنَبیُه وَ المُقْتَصَ لاثَرهْ ... . "
    پیامبر پاکیزه و پاک را اسوه قرار ده که برای کسی که در پی سرمشق گیری است، سرمشق و برای کسی که در پی استناد کردن است سند است. و محبوب ترین بندگان نزد خداوند کسانی اند که پیامبر او را سرمشق قرار دهند و از او پیروی کنند.
    تقلید از الگوهای رفتاری و سعی در دور نگاه داشتن کودکان از سرمشقهای اخلاقی ناپسند و نازیبا و نشست وبرخاست با کودکان بزرگ زاده و تاثیر پذیری مثبت از آنها مورد تاکید خواجه است.
    "و باید که کودکان بزرگ زاده که به ادب نیکو و عادات جمیل متحلی باشند با او در مکتب بوند تا ضجر نشوند و ادب از ایشان فرا گیرد. و چون دیگر متعلمان را ببیند در تعلم غبظت نماید و مباهات کند و بران حریص شود." (طوسی، 1360،ص 226)

    محبت :

    کودک با ورود به مدرسه از فضایی که احساسات و عواطف بر آن حاکم بود، به محیطی که قاعدتا باید معقول تر و سنجیده تر بود راه می یابد در این صورت باید میان معلم و شاگرد ملاطفت و ملایمت و مهر و محبت مبادله گردد ، چون در صورتی که با مبادله پایاپای ، کینه و غضب ، رابطه معلم و شاگرد برقرار شود قهرا این حالت معلم را از تعلیم و شاگرد را از تعلم باز خواهد داشت .
    به همین جهت است که علمای مسلمان گوشزد کرده اند که معلم باید شاگرد را به منزله فرزند خود تلقی کند و او را از محبت و مهر خویش سرشار سازد . غزالی در این رابطه می گوید:"وظیفه اول معلم شفقت است بر متعلمان و ایشان را به مثابه فرزند داشتن. "(عطاران ، 1366 ، ص 22 )
    تربیت اخلاقی از راه محبت و کرامت و توجه به عزت نفس کودکان و نوجوانان نیز از جمله روشهای تربیت اخلاقی است که مورد تاکید خواجه است:
    "... و باید که او را بر محبت کرامت تنبیه دهند و خاصه کراماتی که به عقل و تمییز و دیانت استحقاق آن کسب کنند نه آنچه به مال و نسب تعلق دارد." (طوسی، 1360، ص 223)

    تغافل :

    تغافل یعنی آدمی چیزی را بداند ولی به عمد و ارداه وانمود کند که از آن بی اطلاع است از جمله تغافلهای شایسته و پسندیده که نتیجه خوب می دهد تغافل از اولین خطاهای کودک است.
    خواجه نیز به تغافل و چشم پوشی در برابر اشتباهات و خطاهای کودک تاکید می کند و بیان می کند که باید طوری به توبیخ و شرزنش اقدام کرد که موجب "تجاسر" در آن نگردد و باعث نشود که فرزند به توبیخ و سرزنش عادت نماید.
    "و او را به هر خلقی نیک که از و صادر شود مدح گویند و اکرام کنند، و بر خلاف آن توبیخ و سرزنش و صریح فرا ننمایند که بر قبیح اقدام نموده است، بلکه او را به تغافل منسوب کنند تا بر تجاسر اقدام ننمایند و اگر برخود بپوشد برو پوشیده دارند." (طوسی، 1360، ص 225)

    تربیت دینی :

    تربیت اخلاقی از راه تربیت دینی و آموزش حقایق دینی یکی از راههای پرورش اخلاقی است که خواجه به آن توجه دارد.
    "پس سنن و وظایف دین در او آموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند و امتناع از آن تادیب... ." (طوسی، 1360، ص 223)

    مجالست و مخالطت :


    از عواملی که در تربیت اسلامی به آن توجه شده ، اثر معاشران در فرد است .تاثیر معاشرین در فرد امری اجتناب ناپذیر است و آدمی خواه ناخواه از آنها اثر می پذیرد .
    تاثیر دوستان و معاشرین در اطفال ، به مراتب قوی تر از بزرگسالان بوده و تاثیر همسالان در رشد شخصیت افراد مقام دوم را دارد . کودک به خصوص در سنین ورود به مدرسه ، میل دارد از افراد همسن خود تقلید کند و در لباس پوشیدن ، بازی کردن ، خوب و بد تلقی کردن اعمال از دوستان همسن خود پیروی می کند هر چقدر کودک بزرگتر می شود، حساسیت او نسبت به جلب رضایت گروه دوستان و تمایلات گروهی افزایش می یابد و اگر میان میزان های گروهی و آنچه مورد قبول خانواده است تضادی حاصل شود کودک مایل است که ارزشهای گروهی را رعایت کند .
    توجه به این نکته خواجه را بر آن داشته که در تربیت کودک بگوید :" اول چیزاز تادیب او آن بود که او را از مخالطت اضدادکه مجالست و ملاعبه ایشان مقتضی افساد طبع او بود، نگاه دارند ." علت این رهنمود تربیتی ، ویژگی روانی کودک در انفعال شدید از معاشرینش می باشد چرا که به قول خواجه : " نفس کودک ساده است و قبول صورت از اقران خود زودتر کند . "( طوسی ، 1360،صص 223- 222)
    غزالی نیز این مهم را گوشزد کرده پی آمد اهمال در مراعات آن را چنین ذکر می کند :" و او (کودک ) را ازقرین بد نگاه دارید که هر کودک که وی را نگاه ندارند شوخ و دروغزن و لجوج و بی باک گردد وبه روزگار دراز این از طبع وی نگردد . " ( غزالی، 1368،ص 28)

    ریاضت نفس :

    ریاضت دراصطلاح، عبارتست از تهذیب اخلاق (تهذیب نفس) و در لغت به معنی آرام کردن شهوت و غضب (هوای نفس) است و به عبارت دیگر، ریاضت عبارتست از قوت بخشیدن روح و نفس وغلبه دادن آن بر بر بدن و قوای ظاهره بدن.
    خواجه نصیر نیز به التزام نفس به انجام افعال و وظایف حمیده به عنوان یک روش تربیتی در سازندگی اخلاقی فرد تاثیر بسزایی دارد، اشاره می کند.
    "از اسباب حفظ صحت نفس ، التزام وظایف افعال حمیده بود، چه از قبیل نظریات و چه از قبیل عملیات بر وجهی که روز به روز نفس را به خروج از عهده وظیفه ای از هر یک مواخذت می کند، و اخلاق و اهمال آن به هیچ وجه جایز نشمرد، و این معنی به جای ریاضت بدنی است در طب جسمانی و مبالغت اطبای نفس در تعظیم نفی آن ریاضت بیشتر باشد، چه نفس چون از مواظبت نظر معطل شود، و از فکردر حقایق و غوص در معانی اعراض کند، به بله و بلادت گراید و مواد خیرات عالم قدس از و منقطع شود، و چون از حلیت عمل عاطل گردد با کسل الفت گیرد و به هلاکت نزدیک شود، چه این عطلت و تعطیل مستلزم انسلاخ از صورت انسانیت و رجوع با رتیت بهایم بود، و انتکاس حقیقی این است، نعوذ بالله منه." (طوسی، 1360، ص 157 – 156)

    خود تنبیهی و خود تادیبی :

    خود تنبیهی و خود تادیبی نیز یکی از روشهای تربیتی است که مورد تاکید مربیان تعلیم وتربیت است. خواجه نیز به این روش توجه داشته و در این باره می فرماید:
    "... و همچنین باید که نظر دقیق بر اصناف و حرکات و سکنات و اقوال و افعال و تدابیر و تصرفات مقدم دارد، تا بر حسب اجرای عاداتی مخالف ارادت عقلی چیزی از و صادرنشود، و اگر یک دو نوبت آن عادت سبفت یابد و فعلی مخالفت عزم از او در وجود آید، عقوبتی به ازای آن گناه التزام باید نمود ... . " ( طوسی، 1360،ص 164- 162)

    خود شناسی و خود سازی :

    شناخت انسان، او را به ارزش وجودی خویش واقف ساخته سبب می شود که او خود را بالاتر از آن ببیند که دامنش را به زشتیها و گناهان آلوده کند، بلکه سعی می کند عمر خود را چنان سپری نماید که گوهر وجودش دستخوش آفتهای روزگار نشود. بر عکس، آن کس که احساس شخصیت اخلاقی را از دست بدهد به هر خواری و حقارتی تن در دهد واز دست زدن به هر گناهی واهمه ای نداشته باشد. (طالب زاده، 1378، ص 8) حضرت امام هادی (ع) در تحف العقول می فرمایند :
    " مَنْ هانَْتْ عَلیهَ نَفَسْهُ فَلا تْامَنْ شَرَهُ . "
    " کسی که در خود احساس شخصیت اخلاقی نمی کند از شر او ایمن مباش."
    خواجه در تاکید بر امر خودشناسی و خودسازی در تربیت اخلاقی، به مواظبت بر عدم ارتکاب به گناه و نیز خوار نشمردن گناهان کوچک اشاره کند.
    "... و باید که در عموم اوقات از ملاسبت رذایل و مساعدت اصحاب آن احتیاط نماید و صغایر سیئات را حقیر نشمرد و در ارتکاب آن، طالب رخصت نشود، چه این معنی به تدریج بر ارتکاب کبائر باعث گردد." (طوسی، 1360، ص 164)

    تنبیه بدنی :

    به کمک تنبیه می توان رفتاری را تضعیف کرد یا آن را از بین برد معمولا تنبیه عواطف منفی در فرد ایجاد می کند و باعث ناراحتی و نگرانی می گردد . گروهی از روانشناسان معتقدند که تنبیه به هیچ وجه نباید اجرا گردد وحتی الامکان باید اجرای آن جلوگیری به عمل آید . تنبیه پیدایش احساسات منفی – مثل ترس و نفرت – را در کودک باعث می گردد . گر چه در برخی موارد تنبیه موجب کاهش یا از بین بردن رفتار نامناسب می گردد ولی در بیشتر موارد پس از حذف تنبیه رفتارهای نامناسب مجددا تکرار می شود .
    تنبیه بدنی را باید آخرین روشی دانست که دانشمندان مسلمان بهره گیری از آن را توصیه می کنند.
    غزالی در این باره می گوید : " بر معلم کودکان است که آنان را به بیم و ترغیب تادیب کنند ، نه بر ضرب و تعذیب . " ( غزالی ، 1368 ،ص 56 )
    خواجه علاوه بر آن که درباره همه کودکان، وجود تنبیه را ضروری می داند در قبول آن، گرایش طبیعی کودک را به انجام اعمال ناپسند، دلیل می داند، در مورد برخی از افراد که به نظر وی به طور طبیعی شریر می باشند، جز این راهی دیگر نمی یابد. ( طوسی ، 1360 ، ص 195 )



    بحث و نتیجه گیری :


    امروزه تعلیم و تربیت از مایه های اساسی رشد و توسعه هر کشوری به حساب می آید و در اغلب کشورها تعلیم و تربیت به عنوان صنعت رشد قلمداد می شود که پس از امور دفاعی بیشترین بودجه های دولتی را به خود اختصاص می دهد.
    تربیت اخلاقی، ساز و کار ویژه ای است که باید مورد توجه نهادهای مختلف جامعه به ویژه نهاد تعلیم و تربیت قرار گیرد. با توجه به اینکه یکی از اهداف نهاد تعلیم و تربیت ایجاد فضایل اخلاقی وزدودن رذایل یا به عبارت دیگر تربیت اخلاقی نسل جوان جامعه می باشد به طور کلی می توان نتیجه گرفت که استخراج اندیشه های این متفکر بزرگ اسلامی در خصوص اخلاق و تربیت اخلاقی ، قادر است ما را در استنباط و استخراج دلالت های تربیت اخلاقی رهنمون گرداند که برای پرورشکاران ، معلمان و دست اندکاران تعلیم و تربیت مفید واقع می گردد .





    منابع و ماخذ :

    - نهج البلاغه،(1384)، ترجمه محمد دشتی، تهران، نشر ابرار.

    - اسکندری ، محمد ، ( 1383 ) ، مقايسه انديشه هاي اخلاقي و تربيتي ارسطو و خواجه نصيرالدين طوسي و چگونگي تحليل مسائل جاري تعليم وتربيت بر اساس يافته ها و كاربرد آن درآموزش وپرورش ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، تهران ، دانشگاه تربیت معلم .
    - امینی، علیرضا و همکاران، ( 1379)، معارف اسلامی 2، تهران، دفتر نشر و پخش معارف.
    - داودی، محمد، ( 1388)، تربیت اخلاقی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    - روسو ، ژان ژاک ، ( 1375 ) ، امیل یا آموزش و پرورش ، ترجمه غلامحسین زیرک زاده ، تهران ، شرکت سهامی چهر .
    - رهنما، اكبر، مقايسه ديدگاه كانت وخواجه نصيرالدين طوسي در زمينه تربيت اخلاقي، فصلنامه تربيت اسلامي، شماره2، ص 23 تا35.
    - طالب زاده، حمید، ( 1378) انسان شناسی و خانواده، تهران، طرح نو.
    - طوسی، خواجه نصیر الدین، (1360)، اخلاق ناصری، تهران، انتشارات خوارزمی.
    - عطاران ، محمد ، نظریات علمای بزرگ مسلمان در باب تربیت کودک ، تربیت ، ویژه نامه تابستان 1366 ، صص23 – 20.
    - غزالی، ابوحامد، ( 1368)، کیمیای سعادت، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی .
    - کاردان ، علی محمد ، ( 1387 ) ، سیر آراء تربیتی در غرب ، تهران ، انتشارات سمت .
    - کاردان، علی محمد وهمکاران، ( 1378)، فلسفه تعلیم وتربیت، تهران، انتشارات سمت، جلد اول.
    - کانت، ایمانوئل، ( 1372)، تعلیم و تربیت، ترجمه غلامحسین شکوهی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران .

    نویسنده: م. اسدی

  2. 6 کاربر از م.اسدی برای این مطلب تشکر کرده اند : مریم مرادی (2015-01-10),کلانتر (2014-06-20),احمدی (2015-02-21),اسلامی (2015-02-13),بهمن پور (2014-06-10),صدای رسا (2014-08-13)
  3.  

  4. #2
    هم آغاز
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    نوشته ها : 90 تشکر : 24
    مورد تشکر: 44 مرتبه تشکر شده در 25 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    کلانتر آنلاین نیست.
    سلام
    خسته نباشید مقاله ی آموزنده ای بود
    مرسی

  5. 2 کاربر از کلانتر برای این مطلب تشکر کرده اند : مریم مرادی (2015-02-13),صدای رسا (2014-09-09)
  6. #3
    هم آغاز
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2015
    سن : 41
    صلوات : 4892 دلنوشته : 15
    نوشته ها : 89 تشکر : 713
    مورد تشکر: 77 مرتبه تشکر شده در 44 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ : 23
    وبلاگ
    23
    مریم مرادی آنلاین نیست.
    سلام
    مطلب جالب و بکری بود مرسی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •