دریا زیباتر است یا دشت ؟ جنگل باشکوهتر است یا کویر؟
هر کدام از ما آدمها یک گوشه خلقت تو را زیباتر می بینیم !
من که فکر می کنم هر کجا اثر انگشت تو روی آن باشد، با شکوه است ! دریاها از زمان رود بودنشان زیبایند... جنگل ها از روز نخست دانگی و رویششان سبز و ستودنی اند!
وسعت دشت ها از نخستین نگاه خیره ات میکند! کویرها با رازهای درونشان شگفت انگیزند...
اما میان این همه دست نوشته تو روی سطرهای زمین هیچ وقت به خودم اجازه نمی دهم از شکوه کوه ها بپرسم ... کوهها با شکوهترین اند !
چه کسی نمی داند؟ کوه ها از یک سنگریزه شروع می شوند ... اما هر روز به فکر قد کشیدن اند ! روز تولدشان اگر سنگریزه ای باشند، کمی بعد تپه ای از خودشان می سازند و از تپه ای دست یافتنی به مرتفع بودن و کوه شدن پل میزنند ...
آری ! کوه ها باشکوه اند، چرا که به ارتفاع میاندیشند ! و هر کس با کوهی دوست شود، ناگزیر است از بالا رفتن ! کوه ها برای کوه شدنشان سال ها توی خودشان می نشینند ... آن ها خوب می دانند یک جانشینی همه چیز را با شکوه می کند ! کوه ها وطن دارند !
مثلا همین دماوند فرزند خلف البرز است ! باور کنید همین دماوند آن قدر روی زبان مادری و خاک پدری اش تعصب دارد که خدا می داند ... برای همین هم با تمام خاطرات خوب و بد دیوهای سیاه و سپید و رستم و ضحاک و آتشفشانی در قلبش سال هاست همان جا ایستاده است !
همه شاعران زمین میدانند کوه با شکوه هم قافیه است...
و همین هاست که آدم را مجبور می کند به کوه ها احترام بگذارد ...
راستی خدا جان !
چه قدر بعضی آدم ها را کوه آفریده ای ...
نگارنده: سید حسین متولیان
برگرفته از ماهنامه سرآمد (بنیاد ملی نخبگان)