به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    هم سایه
    تاریخ عضویت : جنسیت Apr 2015
    سن : 36
    نوشته ها : 387 تشکر : 135
    مورد تشکر: 348 مرتبه تشکر شده در 224 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    ن کیوانپور آنلاین نیست.

    فقدان کُل‌نگری در ساختِ تک‌بناهای شهر

    سبک معماری غیر بومی مدت‌هاست در بسیاری از شهرهای ایران رسوخ کرده است اما کلانشهرها از این موضوع بیش‌تر رنج می‌برند. البته بدیهی‌ست که استفاده از تکنولوژی‌های ساخت و ساز جدید و به‌روز، و الگوبرداری از معماری و شهرسازی کشورهای توسعه‌یافته و پیش‌رو، حرکتی طبیعی در راستای پیشرفت و ترقی محسوب می‌شود، اما باید در این روند، کلیتِ شهر را فدای معماری جزءنگر نکرد. هر ساختمان در شهرهای ایران انگار تنها بنا به سلیقه و خواستِ طراحِ همان بنا ساخته می‌شود و هیچ بررسی و مطالعه‌ای بر تصویری که این بنا در آینده و در قابِ شهر میانِ دیگر ساختمان‌ها خواهد داشت، صورت نمی‌گیرد.

    به عبارتی می‌توان گفت فرهنگِ کل‌نگری در معماری، به هیچ وجه در شهرهای امروزی ما جایگاهی ندارد. در عینِ حال رابطه‌ی میان شهرسازی و فرهنگ در سال‌های اخیر به یکی از مهم‌ترین مباحثِ حوزه‌ی شهری بدل شده است. شهرسازی فرهنگ‌گرا، اهدافِ متعددی چون ارج نهادن به تاریخ و فرهنگ گذشته‌ی شهر و در عینِ حال ساخت و سازهایی مبنی بر اصول هنری و فرهنگی با انطباقِ کامل با هویتِ شهر را دنبال می‌کند. چنین دیدگاهی سبب می‌شود شهر حرفی برای گفتن به آیندگان داشته‌باشد. در این مسیر ضروری‌ست که کلیت شهر به صورتِ یکجا دیده شود تا رُشدِ ساختمان‌های منفرد که بدونِ هیچ ارتباطی با گذشته و هویتِ شهر، روز به روز در حال سربرآوردن هستند، متوقف شود.

    در طول تاریخ، همیشه بسته به نوعِ نگاهِ معماران در مللِ مختلف، تعاریف متعددی از معماری در قالبِ بناها بیان شده است که نشأت گرفته از جهان‌بینی آنان نیز هست. اما بنا به گفته‌ی کارشناسان، نظرات فلسفی دکارت، فیلسوف مشهور به ویژه جمله‌ی معروفِ او؛ من می‌اندیشم پس هستم!، سبب تغییرات بنیادین در طراحی و خلق آثار معماری و دگرگونی در تعاریف معماری شده است. به این ترتیب معماران به این سو گرایش یافتند که اندیشه و احساس را توأمان در خلقِ آثارِ خود به کار گیرند و گسستی که در معماری به دلیلِ به کارگیری سلایقِ مختلف در طراحی و ساخت در شهرها به چشم می‌خورد، از بین ببرند. آیا تبلورِ این ارتباط میان اندیشه و احساس را می‌توان در بناهای امروزِ شهرمان مشاهده کرد؟

    علی‌رغمِ توصیه به کل‌نگری در معماری و ساخت بناها، هم‌چنان دیدگاهِ جزءنگر در سطحِ شهر خود را به رُخ می‌کشد. میدان نقشِ جهانِ اصفهان را تصور کنید. پیرامونِ آن بناهای شاخصی چون مسجد شیخ لطف اله، عالی‌قاپو، مسجد امام و سردر قیصریه به چشم می‌خورد. هم‌چنین تعدادِ زیادی حُجره‌ی دو طبقه، این بناها را به هم متصل کرده‌است. این فضا چنان زیبا طراحی شده و معماران چنان حرفه‌ای، بناها را پیرامونِ میدان جانمایی کرده‌اند که بعد از گذشتِ سالیان، هنوز این مکان، فضایی برای گردهمایی شهروندان و لذت بُردن از اوقاتِ فراغت است. این فضای زیبا، ارتباطی چنین نیرومند و زوال‌ناپذیر در کدام فضای شهری امروزی در ایران احساس می‌شود؟

    در شهرِ امروز نباید به بناها صرفا به دیدِ یک ساختمان با کاربری خاص نگاه کنیم. بلکه بدانیم آن‌چه می‌سازیم، شخصیت دارد، هویت دارد و شهروندان را به حضور در فضای شکل‌ گرفته‌ی پیرامونش دعوت می‌کند. در استان البرز بناهایی با چنین ویژگی‌هایی کم نیستند. شهر از گروه‌های سنی مختلف، اقشار اجتماعی متفاوت و ... تشکیل شده‌است. طراحی موفق خواهد بود که در روندِ طراحی و برنامه‌ریزی شهری، خواسته‌ها، ویژگی‌ها و خُرده فرهنگِ شهروندان را در نظر بگیرد. اهمیتِ این موضوع زمانی آشکار می‌شود که تنوعِ قومیتی شهر کرج را یادآور شویم؛ استانی که در آن، اقوامِ کُرد، لُر، شمالی، جنوبی و ... کنارِ هم زندگی می‌کنند و هرکدام نیز فرهنگِ خاصِ خود را برای شهر به ارمغان می‌آورند. ساختمان‌های مختلف به عنوانِ اجزای کوچکی در شهر باید این مسائلِ فرهنگی را به خوبی در کلیتِ شهر نشان دهند. همانند آنچه در دیدگاهِ سیستمی بیان می‌شود. شهر باید یک کلیت شامل مجموعه‌ای از اجزا در ارتباط متقابل با یکدیگر باشد که زمینه‌ی تداوم و زندگی آن را فراهم آورند. به این صورت است که جامعه و شهر به عنوان یک موجودیت کلان و هوشیار، ارتباط اصلی خود را با اجزا حفظ خواهد کرد و به قولی هر جزء سازِ خود را نخواهد نواخت.

    جای خالی چنین دیدگاهِ حرفه‌ای و همه جانبه‌ای در شهرهای امروز احساس می‌شود. کل‌نگری جای خود را به جزء نگری داده و فضاها با ناهمگونی ساختمان‌های پیرامون، چندپاره و بی‌مقیاس شده‌اند. قدرتِ معمار زمانی مشخص می‌شود که با ساخت و طراحی یک بنا، شاخصی هویت بخش برای شهر ایجاد کند. محله‌ی پامنار را به خاطر آورید. مناری در آن وجود دارد که مربوط به قرن 13 هجری است و در فهرست آثار ملی ثبت شده. بس که معماری آن منحصر به فرد و زیباست، به محله‌ای بسیار قدیمی و رو به فرسودگی، شخصیت بخشیده‌ است. آیا ساختمانی معاصر را می‌شناسید که هویتی چنین شاخص و قوی به محلات پیرامون خود القا کند و ساختمان‌های محدوده را در لوای هویت‌مندی خود، تحتِ یک مجموعه‌ی کلی درآورد؟

    نگارنده : نسترن کیوان‌پور

  2. کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : صدای رسا (2015-07-23)
  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •