دانشجويي كه سال آخر دانشكده اش را ميگذراند، به خاطر پروژه اي كه انجام داده بود، جايزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از ٥٠ نفر خواسته بود تا دادخواستي مبني بر كنترل سخت يا حذف ماده شيميايي (( دي هيدروژن مونوكسيد )) توسط دولت را امضا كنند و براي اين درخواست خود، دلايل زير را عنوان كرده بود:
١- مقدار زياد آن باعث عرق كردن بيش از حد و استفراغ مي شود.
٢- يك عنصر اصلي باران اسيدي است.
٣- وقتي به حالت گاز درمي آيد، بسيار سوزاننده است.
٤- استنشاق تصادفي آن باعث مرگ فرد مي شود.
٥- باعث فرسايش اجسام مي شود.
٦- حتي روي ترمز اتومبيل ها اثر منفي مي گذارد.
٧- حتي در تومورهاي سرطاني يافت مي شود.
از پنجاه نفر فوق، ٤٣ نفر دادخواست را امضاء كردند؛ ٦ نفر به طور كلي علاقه اي نشان ندادند و اما فقط يك نفر مي دانست كه ماده شيميايي دي هيدروژن مونوكسيد، در واقع همان (( آب )) است!
عنوان پروژه دانشجوي فوق، (( ما چقدر زودباور هستيم؟ )) بود.
به راستي ما چرا اينقدر زودباوريم و حتي به كوچكترين مسائل و اتفاقات پيرامونمان نمي انديشيم؟؟؟