به انجمن سبک زندگی ایرانی اسلامی خوش آمدید

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: آرامش کودکی

  1. #1
    هم سایه
    تاریخ عضویت : جنسیت Apr 2015
    سن : 36
    نوشته ها : 387 تشکر : 135
    مورد تشکر: 348 مرتبه تشکر شده در 224 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    ن کیوانپور آنلاین نیست.

    آرامش کودکی



    دلم بچگی می‌کند ...


    پشت کدام مغازه پا بکوبم


    تا برایم آرامش بخرند؟؟
    تصاوير پيوست شده تصاوير پيوست شده

  2. 2 کاربر از ن کیوانپور برای این مطلب تشکر کرده اند : انتظار (2015-09-19),صدای رسا (2015-09-17)
  3.  

  4. #2
    هم کار کاربر طلایی
    تاریخ عضویت : جنسیت Jan 2013
    صلوات : 6592 دلنوشته : 9
    سلامتی امام زمان
    نوشته ها : 7,813 تشکر : 409
    مورد تشکر: 2,299 مرتبه تشکر شده در 1,632 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 105 وبلاگ : 14
    وبلاگ
    14
    صدای رسا آنلاین نیست.


    ای دوره کودکی، کجایی؟
    رفتی و نرفته یادت از دل
    تا محو شوم نمی‌شود محو
    آن خاطره‌های شادت از دل
    با آنکه تو رفته‌ای، غمم نیست،
    فرزند من از تو یادگار است
    پاییز پدر رسید، باشد،
    لبخند پسر پر از بهار است
    از شادی آن شکوفه نور
    پر نور شود ستاره من
    من سایه زندگانی او،
    او زندگی دوباره من

    "محمود کیانوش"

  5. #3
    هم سایه
    تاریخ عضویت : جنسیت Apr 2015
    سن : 36
    نوشته ها : 387 تشکر : 135
    مورد تشکر: 348 مرتبه تشکر شده در 224 پست
    دریافت : 0 آپلود : 0
    امتیاز : 0 وبلاگ :
    ن کیوانپور آنلاین نیست.
    اولین روز دبستان بازگرد
    کودکیها شاد و خندان بازگرد

    بازگرد ای خاطرات کودکی
    بر سوار اسب های چوبکی

    خاطرات کودکی زیبا ترند
    یادگاران کهن مانا ترند

    درسهای سال اول ساده بود
    آب را بابا به سارا داده بود

    درس پند آموز روباه و خروس
    روبه مکار و دزد چاپلوس

    کاکلی گنجشککی باهوش بود
    فیل نادانی برایش موش بود

    روز مهمانی کوکب خانم است
    سفره پر از بوی نان گندم است

    با وجود سوز و سرمای شدید
    ریز علی پیراهن از تن می درید

    تا درون نیمکت جا می شدیم
    ما پر از تصمیم کبرا می شدیم

    پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
    یک تراش سرخ لاکی داشتیم

    کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
    دوشمان از حلقه هایش درد داشت

    گرمی دستانمان از آه بود
    برگ دفترهامان به رنگ کاه بود

    مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
    خش خش جاروی بابا روی برگ

    همکلاسی های من یادم کنید
    باز هم در کوچه فریادم کنید

    همکلاسی های درس و رنج و کار
    بچه های جامه های وصله دار

    کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
    جمع بودن بود و تفریقی نبود

    کاش می شد باز کوچک میشدیم
    لااقل یک روز کودک میشدیم

    یاد آن آموزگار ساده پوش
    یاد آن گچها که بودش روی دوش

    ای معلم نام و هم یادت به خیر
    یاد درس آب و بابایت به خیر

    ای دبستانی ترین احساس من
    باز گرد این مشق ها را خط بزن



    محمد علی حریری جهرمی

  6. کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : انتظار (2015-09-19)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •