نوبت تو هم میشه
پرواز بر بال خیال خود به دورترین نقطه ای برو که دیگر هیچ نبینی . هیچ چیز ، جز خودت. آن وقت باز هم چیزی هست که نگرانت کند؟ آیا کسی هست که بگوید تو بدی ؟ نوبت تو هم میشه !
تصویری که هر کس از زندگی می سازد نشان دهنده معیار های خوب و زشت او از خود است . باور داری
نوبت تو هم میشه ؟ نوبت به عاقبت کارها ی تو که برای رسیدن به جایگاهی، نگاهی و راهی که برای خود ساخته ای می رسد .اغلب گمان می بریم بهترین ها را انتخاب کرده ایم و کم پیدا می شود تا تفکر کنیم چه در دل می پرورانیم ودر خطورات ذهنی ما چه می گذرد .اگر میان آنچه در زبان آدمی جاری است و دلش می پسندت و فکرش می پروراند وحدتی باشد به جان و روانش فروغی دو چندان می یابد .
چه زیبا دریافتند آنانی که می پندارند ؛ همه چیز ، برای آنها نیست و هیچ چیز هم ، برای غیر خودشان نخواهد بود .اول باید از بهترین های خود گذشت تا نیکی دید (1) با این باور زیبا ، دستهایشان چقدر خوب می بخشد . دلهایشان آسان می گذرد و کلامشان چه نیکوآرامش می بخشد . راهشان پر استقامت و کارشان پیروز است .آنان به درستی فهمیده ا ند، از خود با همه چیز که داری بگذری ، به قدر تمام این دنیا بزرگ می شوی.(2)
نوبت تو هم میشه ، یکبار در جایی فرصتی فراهم می شود تا بیازمایی در خود و به فکر خود ، هستی یا در دیگران . زندگیتان به کام و نیک فرجام باشید. در باغستان مهربانی و صفای همیشگی شما همراهان "
اگر بخواهیم میشه " شعری زیبا از
فریدون مشیری بخوانیم (3)
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا ، آب ، زمین
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت
خانه ی دل بتکانم از غم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر، تار کدورت از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق،
سلامی بدهم
و به انگشت ، نخی خواهم بست
تا فراموش نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ، شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم در دل
لحظه را دریابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانیِ خودم عرضه کنم
یک بغل
عشق از آنجا بخرم
یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در
چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل ما را با خود
و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست
یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم، مهلتی نیست مرا
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست که نیست پس از آن فردایی
یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت ...
این هفته نیز با موضوع "نوبت تو هم میشه " منتظرجملات درس آموز شما هستیم . از همین لحظه تا سه شنبه فرصت دارید تا نظرات و جملات خود را از طریق سامانه پیامکی :
3000573443 و یا در تارنمای
www.bodoh.ir برای ما ارسال نمایید . مطالب هفته های گذشته را در تارنمای اشاره شده بخوانید .
پاورقی
1- لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ نيکی را در نخواهيد يافت تا آنگاه که از آنچه دوست می داريد انفاق کنيد، و هر چه انفاق می کنيد خدا بدان آگاه است . سوره : آل عمران آیه 92
2- قال الإمام الرضا - علیه السلام - : ما التقت فئتان قط إلا نصر أعظمهما عفوا.«الکافی، ج 2، ص 108»امام رضا - علیه السلام - فرمود: هرگز دو گروه با هم رویاروی نشدند مگر این که با گذشت ترین آنها پیروز شد.
3- فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد . و ۳ آبان ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در سن ۷۴ سالگی در تهران درگذشت.برخی از آثار او تشنه توفان، گناه دریا، نایافته، ابر و کوچه، بهار را باور کن