مردم در کار محبت همچون فروشندگان خرده پا هستند، آن را خرده خرده عرضه می کنند.
- و انسان، بر هر چیزی، ساختگی یا واقعی که رنج بکشد، خود آن رنج هرگز دروغی نیست.
- دست راست موظف به دانستن آن نیست که دست چپ چه کار می کند و اگر در کتاب خدا آمده است که " تو کسی را نخواهی کشت"، در هیچ جا نوشته نیست که تو نباید شرافتمندانه افزارهایی برای کشتن بسازی، اما شرط آن است که جنس آن خوب باشد و به قیمت خوب به فروش برسد.
- انسان با خصم خود هنوز پیوندی دارد، اما با کسی که به وی بی اعتناست دیگر پیوند ندارد.
- گذشته ای که انسان از آن رنج می برد، همچمون چرم ساغری است، گذست زمان تنگ تر و تنگ ترش می کند. تن انسان باز بیشتر از آن مچاله می شود.
- خدایا، ما همه چیز داریم، می پنداریم که همه چیز در تملک ماست و با این همه مانع آن نمی توانیم شد که از اعماق گذشته، افسوسی، پشیمانی زهرآگین یک چیز بی اهمیت که از دست داده ایم سر برآردو این چیز بی اهمیت، همه چیز می شود، همه چیز ناچیز می گردد و این شکافی، ترکی در پهلوی جام زندگی است و همه محتوای آن جاری می شود و می رود.
- به رغم دام های طبیعت و همه آنچه اجتماع برای زهرآگین کردن جوانی اختراع کرده است و از جمله میخکوب کردنش بر نمکت های شکنجه (دبیرستان یا سربازخانه) غلغل و آشوب جوانی چه زیباست.
جان شیفته، رومن رولان