|
|
|
|
نمی دانم چه در پیمانه کردی جانم
تو لیلی وش مرا دیوانه کردی جانم
چه شد اندر دل، من جا گرفتی جانم
مکان در خانه ی ویرانه کردی جانم
ای تو تمنای من
......ای یار زیبای من
تویی (و) لیلای من
مرا مجنون صفت
دیوانه کردی
زدی از هر طرف آتش چو شمعم خدا
مرا بیچاره چون پروانه کردی جانم
پریشان روز عالم شد از آن روز
که بر زلف پریشان شانه کردی
ای یار سنگین دلم
ای لعبت خوشگلم
سرو پا در گلم
به فقیران نظر شاهانه کردی
جانم جانم دیوانه کردی
حبیب حبیب پروانه کردی
خدا خدا ویرانه کردی جانم
شعر از عارف قزوینی
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- زندگینامه نادر ابراهیمی
- صد شکر که از راه محرم آمد
- نوروز در کلام شاعران ایران زمین
- سهراب سپهری به روایت تصویر
- شاعری که شعرش وِرد زبان مردم شد
- خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی(رباعیات)
- آنقدر بمیرم تا زنده شوم....
- گزیده ای از رباعیات عمر خیام
- شمه ای از زندگی نامۀ مولانا
- غزلی از استاد شهریار
- قابل توجه ایرانیان؛ مولانا به زبان خارجی هم شعر میگفته!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)