|
|
|
|
نمی دانم چه در پیمانه کردی جانم
تو لیلی وش مرا دیوانه کردی جانم
چه شد اندر دل، من جا گرفتی جانم
مکان در خانه ی ویرانه کردی جانم
ای تو تمنای من
......ای یار زیبای من
تویی (و) لیلای من
مرا مجنون صفت
دیوانه کردی
زدی از هر طرف آتش چو شمعم خدا
مرا بیچاره چون پروانه کردی جانم
پریشان روز عالم شد از آن روز
که بر زلف پریشان شانه کردی
ای یار سنگین دلم
ای لعبت خوشگلم
سرو پا در گلم
به فقیران نظر شاهانه کردی
جانم جانم دیوانه کردی
حبیب حبیب پروانه کردی
خدا خدا ویرانه کردی جانم
شعر از عارف قزوینی
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- مادر
- ایرج میرزا و مناظره با خر
- در پیله تا به کی بر خویشتن تنی؟
- زندگینامه نادر ابراهیمی
- با زندگی مدارا کن
- شعری در مدح قمر بنی هاشم علیه السلام
- اسراف نکردن در خوردن و آشامیدن در کلام سعدی شیرازی
- اشعاری زیبا از حسین پناهی (3) مجموعه: شعر و ترانه
- غزلی از استاد شهریار
- زندگینامه استاد محمود فرشچیان
- زیباترین شعری که از مادر میشناسم!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)