در میان شبکههای اجتماعی مجازی، فیسبوک پُر استقبالترین فضایی است که افراد با دیدگاههای گوناگون در آن حضور دارند و با عضویتشان عقاید و آثارشان را در این فضای مجازی انتشار میدهند.
فیس بوک در حوزه ادبیات کاربران زیادی دارد که برخی صرفا علاقه مندان عمومی این حوزه هستند و برخی کار و حرفه اصلیشان نویسندگی یا شاعری است؛ بین این دو گروه تفاوتهای زیادی وجود دارد که در نوشتهها و اظهارنظرهایشان در صفحات مختلف فیس بوک نمود پیدا میکند. ادبیات، حوزهای است که اگرچه محدودیت به آن راه ندارد اما در فیس بوک اشکال مختلف تخریب سبب میشود تا محدودیتهایی برای آن به وجود آید، به طور کل در هر جامعه شکل بیان عقاید و نوشتار نسبت به موازین و قوانین آن تعیین میشود که ممکن است ناخرسندیهایی در پی داشته باشد.
در فیس بوک عکس این مطلب درباره بیان اعتقادات مذهبی و دینی وجود دارد، یعنی بیان عقایدی از این دست با هجمه فراوان و هتک قوانین نقد روبه رو است؛ گو اینکه اگر در جامعه ما بیان رویکردهای ضد دینی و اخلاقی با خطوط قرمز همراه است در فیس بوک اعتقادات دینی و اخلاقی در این خطوط قرار میگیرد البته میتوان اینگونه استنباط کرد که فیس بوک از اساس شبکهای است که برای بیان مفاهیم ارزشی به وجود نیامده و بلکه تا حد زیادی ضد ارزشها در آن غالب هستند.
در حوزه ادبیات شکل بیان این مسئله به مفاهیم موجود در نوشتهها برمیگردد که از بنمایه جان گرفته از تفکری به اسم آزاداندیشی است که اگرچه مفهوم اجتماعی مثبتی است لیکن در این فضا به آزادنویسی پهلو میزند، آزادنویسی که شکل آن تقریبا قائدهای ندارد و با هرچه در شکل اعتقادی باشد منافات پیدا میکند.
ایرانیان که بدون شک طیف گستردهای از کابران این شبکه اجتماعی هستندگاه با نگاه منتقدانه این مسائل را مورد نقد قرار میدهند وگاه تفکرات سنتی و مذهبی جامعه را از پایه به باد اعتراض و انتقاد میگیرند.
رویه دوم متداولترین حرکت جمعی است که از جانب کاربرانی که پژوهشگر و نقاد نیستند سر میزند و سطح فعالیت این شبکه اجتماعی را نازل میکند به طوریکه عده زیادی از اساتید و جامعه فرهیختگان ناگزیر به ترک این فضا یا حضور غیر فعال در آن میشوند. البته نمیتوان منکر این قضیه شد که در بین اشعار و نوشتههای فیسبوکی، گاهی آثار خوبی هم پیدا میشود که میتوان از خواندن آن لذت برد اما حضور جدی ادبیات در این فضا اندکی قابل تامل است؛ چراکه فیس بوک به گذرگاهی میماند که افراد در آن در آیند و روند هستند و تنها میتوانند زمینه معرفی خود را به دیگران فراهم آورند.
در حوزه نقد ادبی نیز با استناد به سخن بسیاری از نویسندگان و شاعران، نقدها و نظرها چندان قابل اعتنا نیست چراکه از منظر علمی به آثار نگاه نشده است، خصوصا اینکه در نقدها و لایکهای فیس بوکی بحث نگاه رفاقتی و مخالفتی صرف بیشتر به چشم میخورد که دور از قاعده مغرض نبودن منتقد است.
در نقد ادبی اصول علمی وجود دارد که به صرف تمجید یا تخریب عدهای از قاعده خارج نمیشود، نیز بر حسب شناخت معمولی برخی افراد که تنها در محیطهای کارگاهی و انجمنهای شعر با ادبیات آشنا شدهاند و هر از گاهی با کلمات و سلیقه تعیین شده در آن کارگاه به ادبیات نگاه میکنند و به اظهارنظرهای دم دستی میپردازند نمیتوان نقد ادبی را در فیس بوک جدی انگاشت.
وانگهی این فضای مجازی با تمام قدرتی که در جذب افراد دارد، مجالی برای نوشتن یادداشتهای طولانی و مقالات علمی فراهم نمیآورد و دست ادبیات را از این منظر خالی میگذارد تا چه رسد به نقدهای قابل استناد در حوزه ادبیات.
برگرفته از هنرنیوز