گذری بر سوگسرودههای ناصرخسرو در مورد واقعهی عاشورا
«ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی، متلکم، شاعر و نویسندهی ایرانی قرن پنجم هجری، سال ۳۹۴ قمری در قبادیان، از روستاهای اطراف بلخ و در خانوادهای که ریشهی ایرانی داشت متولد شد.» «از ناصرخسرو آثاری بهصورت منظوم و منثور بر جای مانده است. اثر منظوم وی دیوان اشعار اوست که تقریباً یکسره به قصیدههایی با مضامین دینی و فلسفی اختصاص دارد و همگی به زبان فارسی است.»
«در زبان فارسی از آغاز پیدایش شعر فارسی در قرن چهارم هجری، شاعران فارسیزبانِ شیفتهی اهل بیت در مقام بیان مراثی و مناقب خاندان عصمت و طهارت برآمدند و اشعاری در سوگ حضرت سیدالشهدا و سایر شهیدان سرودند که دیوانها بدان مزین است.»
ناصرخسرو نیز که در ردهی شاعرانی است که حب خاندان رسول اکرم را وجه افتخار خود قرار دادند، در دیوانش چندین بار به واقعهی عاشوا اشاره کرده است. آنچه در زیر میآید گزارشی است مختصر از بازتاب واقعهی عاشورا و شهادت امام حسین (ع) در دیوان ناصر خسرو.
در بیتهایی از قصیدهی شمارهی ۱۱ دیوان ناصرخسرو با مطلعِ «پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا/ پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا» شاعر دژخیمان یزید را در روز عاشور به سگان مست مانند کرده و میگوید:
«...
بی عصا رفتن نیابد چون همی بینی که سگ
مر غریبان را همی جامه به درد بیعصا
پاره کردهستند جامهی دین بر تو بر، لاجرم
آن سگان مست گشته روز حرب کربلا
آن سگان کز خون فرزندانش میجویند جاه
روز محشر سوی آن میمون و بیهمتا نیا
آن سگان کهت جان نگردد بیعوار از عیبشان
تا نشویی تن به آب دوستیِ اهل عبا
چون به حب آل زهرا روی شستی روز حشر
نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا
...»
او در قصیدهی ۱۹ دیوانش با سرآغاز «ای شب تازان ز هجران طناب/ علت خوابی و ترا نیست خواب» گفته است:
«...
حاکم در خلوت خوبان به روز
نیم شبان محتسب اندر شراب
خون حسین آن بچشد در صبوح
وین بخورد ز اشتر صالح کباب
...»
و در بیتهایی از قصیدهی ۵۸ دیوان با مطلع «گزینم قرآن است و دین محمد/ همین بود ازیرا گزین محمد» سروده است:
«...
قرین محمد که بود؟ آنکه جفتش
نبودی مگر حور عین محمد
ازاین حور عین و قرین گشت پیدا
حسین و حسن سین و شین محمد
حسین و حسن را شناسم حقیقت
بدو جهان گل و یاسمن محمد
چنین یاسمین و گل اندر دو عالم
کجا رست جز در زمین محمد؟
نیارم گزیدن همی مر کسی را
بر این هر دوان نازنین محمد
...»
در قصیدهی ۱۲۷ دیوان ناصر خسرو با مطلع «گردش این گنبد و مکر و دهاش/ گرد برآرد همی از اولیاش» هم به واقعهی شهادت فرزند رسول اشاره شده است:
«...
هیچ شنودی که به آل رسول
رنج و بلا چند رسید از دهاش؟
دفتر پیش آر، بخوان حال آنک
شهره ازو شد به جهان کربلاش
تشنه کشته شد و نگرفت دست
حرمت و فضل و شرف مصطفاش
وان کس کو کشت مر آن شمع را
باز فرو خورد همین اژدهاش
...»
همچنین او در قصیدهی ۱۶۶ دیوان به اندوه عمیق و همیشگی خود از واقعهی کربلا اشاره کرده میگوید:
...
من که زخون حسین پرغم و دردم
شاد چگونه کنند خون رزانم؟
...»
در نهایت ناصرخسرو در قصیدهی شمارهی ۱۹۷ دیوانش، با مطلع «از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین/ پردرد گشت جانت رخ زرد و روی پر چین» به لعن قاتلان امام حسین پرداخته، میگوید:
«...
لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد
او بود جاهلان را ز اول بت نخستین
لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را
بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین
لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین
...»